۲۲
دی
۱۴۰۰
فریاد در خلاء
شناسه مطلب :
ایرن واعظزاده
اگر از افراد دارای نقص عضو و معضلات و موانعی که بحران کرونا برای آنان ایجاد کرده سخن به میان آورده شود، شاید در ابتدا چنین تصور گردد که این قشر نیز همچون سایر افراد جامعه در معرض آسیب بوده و نیازهایشان متفاوت از انسانهای دیگر نیست.
حقیقت این است که با شیوع کرونا این قشر که همواره در اقلیت و حاشیه هستند نیز مانند بسیاری از اقشار دیگر خانهنشین، بیکار و بدون درآمد شدهاند، اما باید گفت دغدغهها و محدودیتهایی که بحران اخیر برای این گروه از جامعه رقم زده، بسیار بیشتر و ملموستر از مردم عادی است.
اقلیتهای مدنی چه میگویند؟
ندا که از ناحیهی پا دچار مشکل است میگوید: «به بهزیستی برازجان مراجعه و از آنان بستههای حمایتی درخواست کردم اما گفتند بهزیستی هیچ بودجهای ندارد و حتی خیرینی هم نبودهاند که به صورت خودجوش ماسک و دستکش و ... به ما بدهند تا بین شما تقسیم کنیم! بهزیستی میگوید پیگیر این مسئله هستیم اما کسی به ما اهمیت نمیدهد!»
امین از دیگر دارندگان نقص عضو بیان میکند: «من در دانشگاه کارهای تایپی دانشجویان را انجام میدادم و از این طریق درآمد کمی داشتم اما با تعطیلی دانشگاه و مجازی شدن کلاسهای دانشجویان، همین درآمد کم را هم از دست دادم.»
او در ادامه عنوان میکند: «با ورود کرونا علاوه بر بیکاری، دارویی که استفاده میکنم و اتفاقاً ایرانی است هم کمیاب شده و من برای پیدا کردن آن با مشکل مواجه شدهام.»
سمانه نیز که با معضل ضایعه نخاعی دست و پنجه نرم میکند، اظهار میدارد: «اولین مشکل افراد ضایعهی نخاعی، وضعیت ناسالم ریههایشان است که همین مسئله حساسیت و مراقبت بیشتری را نسبت به قبل میطلبد. خوشبختانه من تا الان برای پیدا کردن داروهایم به مشکل برنخوردهام اما وضعیت نامساعد مالی و عدم رسیدگی درست بهزیستی به ما، مشکلات متعدد دیگری ایجاد کرده است.»
اما در این میان شاید بیشترین مشقت را نابینایان و کمبینایان به دوش میکشند.
مینا یکی از کمبینایان بوشهری است که مسائل بسیاری را در زندگی روزمرهاش به خاطر وجود بیماری کرونا متحمل میشود. او در این خصوص توضیح میدهد: «من و همسرم هر دو کمبینا هستیم و خیلی از اشیاء را با لمس کردن و بینایی کمی که داریم میتوانیم تشخیص دهیم؛ مثلاً وقتی برای خرید به فروشگاه میرویم، بسیاری از برندها را با لمس و از روی شکل ظاهریشان میتوانیم انتخاب کنیم. اما حالا در این اوضاع بیماسکی و بیدستکشی نه جرأت داریم به چیزی دست بزنیم و نه آن را به چشمانمان نزدیک کنیم تا ببینیم رویش چه نوشته است. اگر کسی بود که ما را راهنمایی کند شرایط کمی بهتر میشد اما همه فاصلههایشان را حفظ میکنند و به آدم نزدیک نمیشوند.»
مینا با ناراحتی میافزاید: «جدا از اینکه بهزیستی هیچ کاری برایمان نمیکند، در داروخانه و کالای پزشکی هم ماسک و دستکش پیدا نکردیم و به همین دلیل گاهی مجبور میشویم از پلاستیک فریزر به جای دستکش و از دستمال کاغذی به جای ماسک استفاده کنیم.»
مسعود نیز در ادامهی صحبتهای همسرش میگوید: «شرایط ما برای خرید خیلی سخت شده است؛ علاوه بر نداشتن ماسک و دستکش، برای پرداخت اجناس هم مشکل داریم. قبل از کرونا کارت بانکی را به فروشنده میدادیم تا کارمان را انجام دهد اما الان کارت را از ما نمیگیرند(چندین بار پیش آمده که نه کارت از من گرفتهاند و نه پول نقد) یا با اکراه زیاد قبول میکنند، اما جدیداً بعضیهایشان حاضر میشوند با یک انبر کارت را از دستمان بگیرند...»
مینا با دلخوری گلایه میکند: «آنها که شرایط ما را نمیدانند؛ ما به هر کجا که میرویم باید شرایطمان را داد بزنیم. حداقل اگر از نظر مالی تأمین میشدیم، باز مشکلاتمان کمتر میشد. در خانه ماندن ما خوب است اما وقتی بهزیستی نه مستمری ناچیزمان را اضاف میکند و نه اقلام بهداشتی در اختیارمان قرار میدهد، در این دورانی که هم بیکار هستیم و هم خریدهای آنلاین و استفاده از آژانس برای ما چند برابر شده، چطور باید زندگیمان را بگذارانیم؟»
جهت اطلاع بیشتر و دقیقتر از چگونگی برنامهها و اقدامات بهزیستی در راستای پیشگیری از ابتلای این قشر به ویروس کرونا، با یکی از زیرمجموعههای سازمان ذیربط ارتباط برقرار کردیم. بر اساس گفتههای یکی از کارمندان، تنها مقداری پول به برخی افراد جسمی حرکتی و ضایعه نخاعی که وضعیت نامناسبی دارند داده شده است. در رابطه با افزایش مستمری نیز پاسخ روشن و قانعکنندهای از سوی این ارگان دریافت نشد.
چه باید کرد؟
ستاره تناور، منتقد اجتماعی در این باره به پیام عسلویه میگوید: «بحران کرونا یک اپیدمی جهانی و همهگیر است و دارندگان نقص عضو نیز یکی از آسیبپذیرترین اقشاری هستند که نیازهای متفاوتی با سایر افراد جامعه دارند.»
وی با بیان اینکه یکی از نهادهای مسئول در قبال افراد دارای نقص عضو سازمان بهزیستی است، اذعان میدارد: «بهزیستی علاوه بر خدماتی که از قبل به صورت دورهای به این قشر ارائه میدهد، باید روی مشکلات حال حاضر آنان متمرکز شده و نیازهای هر گروه از این افراد(کم/نابینایان، کم/ناشنوایان، جسمی حرکتیها و افراد ضایعهنخاعی) را شناسایی کرده و مورد توجه قرار دهد.»
تناور ادامه میدهد: «از راهکارهایی که میتواند در بهبود وضعیت زندگی افراد دارای نقص عضو نقش مؤثری داشته باشد، افزایش مستمری ماهیانه و در اختیار قرار دادن یک مددکار به صورت هفتگی به این افراد است تا هم مشکلات مالیشان کمی مرتفع شود و هم قسمتی از دغدغههای روزمرهی آنان- مانند خرید مایحتاج- که به خاطر شیوع کرونا ایجاد شده، کاهش یابد.»
این فعال مدنی با اشاره به اینکه سمنها از دیگر نهادهایی هستند که باید به این مسئله ورود کنند، میافزاید: «انجیاوهایی که به طور خاص در این زمینه فعالیت داشته و هدفشان کمک به ارتقاء شرایط زیستی این قشر است نیز باید به صورت متوالی و مکرر به این مسئله پرداخته و آن را بیان کنند تا در صدر اخبار قرار گرفته و این چنین در حاشیه نباشد.»
ستاره تناور در ادامه بیان میکند: «تشکلهای مردم نهاد با مطالبهگری میتوانند یک سری خدمات خاص و مورد نیاز دارندگان نقص عضو را فراهم کرده و به این افراد ارائه دهند تا آنان نیز با آسایش خیال و رفاهی حداقلی این بحران را از سر بگذرانند که متأسفانه ما شاهد چنین فعالیتهایی از سوی این نهادها نیستیم و اگر اقدامی هم در این راستا صورت گرفته، کمرنگ و سطحی بوده است.»
وی تصریح میکند: «این بحران تمام مردم را دچار مشکل کرده اما این گروه از جامعه به مراتب در معرض آسیبهای بیشتری هستند که حین گذراندن این دوره نیز زندگیشان را دشوارتر از قبل کرده؛ به گونهای که حتی ممکن است هیچ چشمانداز روشنی برای آیندهی خود متصور نباشند.»
تناور در پایان عنوان میکند: «باید توجه داشت بخشی از این قشر شامل افرادی است که پیش از وقوع بحران کرونا قادر بودند در مواردی به صورت مستقل عمل کنند اما اکنون به خاطر وجود این بیماری و همینطور الزام به رعایت طرح فاصلهگذاری اجتماعی، بسیار تحت فشار قرار گرفته و استقلال گذشته را از دست دادهاند؛ لذا، این افراد چه به لحاظ مشاورهای و چه از نظر تسهیل شرایط زندگی نیازمند خدمات خاص و ویژهای هستند تا بتوانند راحتتر از این بحران عبور کرده و به زندگی عادی بازگردند.»
منتشر شده در شماره 1411 روزنامه پیام عسلویه