۲۶
بهمن
۱۴۰۰
سینما و هژمونی مردسالاری
شناسه مطلب :
حمید موذنی؛ نویسنده و روزنامهنگار
یک. رسانه همان پیام است. اگر پیامهای کلاسیک و عصر قبیلهای متأثر از حس شنیدار و گوش بود، با شکلگیری و تطور جهان مدرن حس دیداری و چشم غالب شد. پس از اختراع چاپ، سینما مهمترین تأثیر را بر تغییر بینش و نگرش مردم جهان به مدرنیزاسیون و مدرنیته داشته است؛ از پوشش و ظاهر گرفته تا مکالمات و محاورات و سبک زندگی انسانها تحت تأثیر سینما قرار گرفت. پخش فیلمها همانطور که در سالنهای سینما در یک زاویهی بالاتر از چشمان انسانها قرار داشت و از نوعی استیلا برخوردار بود، اثر آن نیز همان استیلا را بر نگرش انسان و زیست آنها داشته است.
دو. سینمای واقعی و خلاقه، همچون ادبیات و هنر واقعی در نشان دادن معضلات اجتماعی تأثیرات بسزایی در توجه مردمان به آسیبهای اجتماعی و آثار مخرب آن داشته است. اما از سویی همچون سایر آثار هنری، سینما نیز در ادامه کارکرد صنعت فرهنگ یافته و برخی آثار و چه بسا اکثر آثار سینمایی به ابژه شدن انسان و جوامع انسانی کمک کرده است. با سیطرهی بازار بر سینما و وابستگی آن به فروش، از وجه هنری و اجتماعی سینما کاسته و به کالایی تبدیل شد که در نهایت سویههای رهایی بخش، انتقادی، برابری طلب و ... آن نحیف و در عوض به وضعیتی تمامیت خواه برای مخاطبان خود رسید. اما در این میان، کماکان آثار قابل توجه و خلاقه نیز توسط هنرمندان هنر هفتم تولید میشود.
سه. گفتمان غالب بر سینمای ایران از آغاز تا کنون، ذیل هژمونی مردسالاری و مردبرتری قرار داشته است. اکثر آثار سینمای ایران در پرداخت شخصیتها، تیپ محورند و در تمام این تیپها، مرد قهرمان در برابر مرد منفی و یا شرور داستان قد علم میکند و زن در اکثر این آثار نقش محوری را نداشته و اغلب حضور زن در سینمای ایران در کسوت مادر، همسر و معشوق بوده است. زن در سینمای ایران، ابژه است و هیچ رویکردی به جز ایفای نقش در کلیشههای جنسیتی ایفا نمیکند.
چهار. بخش عظیمی از وجوه و ویژگیهای مردسالاری که از سنتهای قدیم و مردسالاری تغذیه میکند و به امروز رسیده و روز آمد شده، در آثار سینمایی بازاحیا و به جامعه تزریق شدهاند. غیرتمندی، ناموسپرستی و ... از دیگر روابطی که ذیل خشونت علیه زنان بازتعریف میشوند، در آثار سینمایی قبحزدایی میشوند. جامعهی ایرانی همانقدر از آبشخور سنت مردسالاری برای توجیه رفتارهای اجتماعی خود بهره میبرد که از سینما نیز چهرهی مدرن شدهی این گفتمان را مستولی میسازد؛ از این روی اکثر اثار سینمایی حتا اثار برجسته و هنری سینمای ایران نیز در این گفتمان تولید و ساخته شدهاند. البته در سالهای اخیر کارگردانهایی بودهاند که بر خلاف رود مردسالاری شنا کرده و آثار درخوری در نقد مناسبات مردسالاری و در دفاع از حقوق زنان ساختهاند.
پنج. بازنمایی زن در اغلب آثار سینمای ایران و گفتمان غالب بر آن تبعیت از سنت مردسالارانه است. بازنمایی زن در سینمای ایران یعنی نمایش نقش مادر، همسر، دختر و معشوقهی مردان. بخشی از این وضعیت بخاطر گفتمان رسمی مردسالار است که پرداختهای منتقدانه به روابط مردسالاری را دچار ممیزی و سانسور میسازد و بخشی نیز بابت سنت مردسالارانهی سینمای ایران است؛ از این رو، زن در سینمای ایران تحت تأثیر کلیشههای تاریخی است. نقشهای مادر- معشوق - همسر در اکثر آثار سینمای ایران از علل شکلگیری درام و روایت آثار سینمای مردسالار ایران است.