۱۷
اسفند
۱۴۰۰
زنان و کودکان به مثابهی قربانی در آتشافروزیهای مردان
شناسه مطلب :
غزال ساکی
يکی از ويژگیهای تعارضات مسلحانه معاصر آثار وحشتناک آن بر مردم عادی از جمله زنان است که به عنوان بخشی از جمعيت غيرنظامی، قربانی کشتار جمعی و نسل کشی میشوند. بر اساس گزارشهای منتشر شده، در یک قرن گذشته میلیونها نفر در دنیا جان خود را در جنگهای مختلف از دست دادهاند. اما در بررسیها درمییابیم با وجود اینکه در میانه این درگیریها، زنان و مردان تجربه و آسیبهای روحی مشابهی را پشت سر میگذارند و به اجبار خانه و محل زندگی را ترک میکنند یا زخمی میشوند، ولی نوع مردن آنان متفاوت است. شاید بارزترین تصویری که از ارتباط «زنان» با «جنگ» در ذهن داشته باشیم، «زن به مثابه قربانی جنگ» باشد؛ به دلیل اینکه اسناد تاریخی و مستندهای ساخته شده از جنگ نشان میدهد: مردان در رأس قدرت و سیاست قرار دارند و آتش افروزیها بر اساس تصمیمگیریهای مردان اتفاق میافتد. در حالی که بیشتر مردان در جنگ کشته یا زخمی میشوند، زنان اغلب، هدف خشونتهای جنسی قرار میگیرند و جسم آنها به عمد به ویروسهای کشندهای همچون ایدز آلوده میشود یا ناگزیر میشوند جنینی را در رحم خود بپرورانند که حاصل تجاوز جنسی بوده است.
در این میان، زنان با از دست دادن بستگان یا بیخبر ماندن از وضعیت نزدیکانی که در جریان نزاعها ناپدید شدهاند، نوع دیگری از خشونت را نیز تجربه میکنند؛ اغلب آنان قاچاق میشوند تا به عنوان نیروی کار اجباری یا کارگران جنسی مشغول به کار شوند.
تجاوز جنسی به عنوان فجیعترین نوع خشونت علیه زنان، رویدادی است که در هر جنگی ممکن است اتفاق بیافتد. اگرچه خشونت جنسی تنها رویدادی نیست که زنان در اثنای جنگ قربانی آن میشود ولی وحشتناکترین نوع خشونتی است که در جنگهای مختلف بر زنان اعمال شده است. یکی از سیاستهای جنگی مشترک میان تمامی گروههای درگیر جنگ در جوامع بشری اعمال خشونت جنسی بر زنان است؛ آنچنان که در جنگ جهانی دوم که از لحاظ آمار قربانی و تبعات منفی اقتصادی بدترین جنگ تاریخ بشر نام گرفته است، نیز با قربانی کردن زنان از طریق آزار، شکنجه و تجاوز جنسی هولناکتر شده است. در تعارضات اخير با توجه به تغيير الگوی مخاصمات و گسترش سلاحهای مرگبار مرز ميان اقدامات جنگی و جنايت و نقض حقوق بشر و خشونت جنسی در هم ريخته و هرج و مرج و تاراج به استراتژی جنگ طلبان تبديل شده است. آثار اين خشونتها بر قربانيان نه تنها در طول تعارضات که بعد از پايان ان هم سپری نشده و زنان حمايت چنداني از جامعه خود و جامعه بين المللي دريافت نمیکنند.