۰۸
اسفند
۱۴۰۰
زندگی يکسان نچرخد…

شناسه مطلب :

گفت‌وگو با آنیتا سرتیبی، نویسنده و مؤسس رادیو تلاش

  صفحه اینستاگرامش را که باز کنید از همان ابتدا موجی از هنر و شور زندگی را حس می‌کنید که خالق‌اش انسانی پر از ذوق و انرژی است؛ دختری ۲۰ ساله که همواره تأکید دارد نابینایی یا هر محدودیت جسمی دیگر پیش از هر چیز یک ویژگی است و نه ناتوانی. آنیتا سرتیبی، مؤسس رادیو تلاش و نویسنده کتاب دختر آفتاب که در عرصه هنرهایی همچون تئاتر نیز دیر‌زمانی است مشغول به کار است اما فعالیت‌های او تنها به این چند مورد ختم نمی‌شود.  همیشه به تئاتر علاقه‌مند بودم آنیتا سرتیبی در رابطه با فعالیت‌های هنری خود به آتیه‌نو می‌گوید: «از سال ۸۶ با ایفای نقش در فیلمی کوتاه، وارد عرصه هنر شدم. متأسفانه در عرصه هنر شاهد هستیم که وقتی کسی با یک مشکل کوچک جسمی مثل نابینایی مواجه است این موضوع را به عنوان یک مانع بزرگ می‌بینند و همین بهانه‌ای برای سنگ‌اندازی و جلوگیری از ورود او از طرف بسیاری از افراد به حوزه هنر می‌شود. اصولاً جایگاه نابینایان در عرصه هنر بسیار کمرنگ است و به خاطر همین سنگ‌اندازی‌ها و نادیده گرفتن‌ها خیلی از آنها به آنچه که لیاقت‌اش را دارند دست نمی‌یابند.» وی ادامه می‌دهد: «همیشه به تئاتر علاقه‌مند بودم و روی صحنه بودن برای من هنر مقدسی بود که خیلی برای آن تلاش کردم. پس از تئاتر از سال ۹۱ شروع به آموزش دیدن و فعالیت در حوزه گویندگی کردم. در سال ۹۷ با کمک مؤسسه فرهنگی هنری نابینایان بصیر و مهدی رفعتی، رادیو تلاش را با جمعی از نابینایان تبریز تأسیس کردم که پس از چندی به تدریج گسترش پیدا کرد و سایر افراد از سراسر کشور و خارج از کشور نیز به این مجموعه پیوستند.» سرتیبی می‌افزاید: «رادیو تلاش حدود چهار سال است که با حضور افراد دارای محدودیت فیزیکی و سایر افراد به طور مستقل فعالیت می‌کند. محور کار این مجموعه تولید پادکست با موضوعاتی از جمله ادبیات انگلیسی، کودک و نوجوان، زنان و مسائل معلولیت، تولید نمایش‌های رادیویی، توضیح‌دار کردن فیلم‌های کوتاه و بی‌کلام، برگزاری کلاس‌های مختلف مانند گویندگی و نویسندگی و همچنین در آینده تولید فیلم‌های کوتاه است. در رادیو تلاش قرار است اتفاقات خوب رقم بخورد. امیدوارم این مجموعه در آینده‌ای نزدیک یک مؤسسه مستقل شود و همه علاقه‌مندان بخصوص افراد دارای محدودیت‌های فیزیکی که بسیار مستعد و توانمند هستند و به جایگاه واقعی خود دست نیافته‌اند در رادیو تلاش به ما بپیوندند.» این هنرمند جوان اظهار می‌کند: «خیلی مایل نیستم که به طور مداوم پشت میکروفن بنشینم و متنی را بخوانم. همیشه پرجنب‌و‌جوش بودم و فکر می‌کنم؛ چون خودم درد را از لحاظ فقدان بینایی و نوع نگرش و رفتارهای اشتباه برخی افراد لمس کردم؛ از این جهت احساس می‌کردم درد مردم را بهتر می‌فهمم به همین دلیل حرفه گزارشگری را انتخاب کردم.» با کلمه روشندل کاملاً مخالفم وی با اشاره به اینکه با کلمه روشندل کاملاً مخالف است، اذعان می‌کند: «همانطور که چاقی یا لاغری یک ویژگی ظاهری به شمار می‌رود، نابینایی هم یک ویژگی محسوب می‌شود. هیچ‌وقت نابینایی را به عنوان یک نقطه منفی در زندگی و خودم را جدا از افراد دیگر جامعه ندانستم و دوست دارم همه نابینایی من را به عنوان یک ویژگی بدانند؛ نه یک کاستی یا ضعف و ناتوانی. همیشه خواسته‌ام این بود که در محیط‌هایی حضور داشته باشم که بین من و افراد دیگر هیچ فرقی نبینند که البته این اتفاق هم می‌افتد و مواقعی پیش آمده است که دوستانم به دفعات به من گفته‌اند که ما فراموش می‌کنیم تو نابینا هستی.» سرتیبی عنوان می‌کند: «اوایل بعضی از افراد وقتی برای همکاری به رادیو تلاش مراجعه می‌کردند، زمانی که متوجه نابینایی من می‌شدند برای‌شان بسیار عجیب بود و فکر می‌کردند به این دلیل قادر به همکاری نیستند، اما پس از گذشت مدتی این طرز فکر از بین می‌رفت و بین من و خودشان هیچ فاصله‌ای نمی‌دیدند.» نویسنده کتاب دختر آفتاب می‌گوید: «من از شروع دوره آمادگی تا پایان پیش‌دانشگاهی در مدرسه نابینایی تحصیل کرده‌ام. این مدرسه مختلط است و در آن زمان در مدرسه هیچ دختر نابینایی که هم سن و سال من باشد حضور نداشت و همکلاسی‌های من همه پسر بودند و من در یک محیط کاملاً پسرانه نصف روز را سپری می‌کردم. علاوه بر این، در سال ۸۶ نیز که شروع به کار تئاتر کردم بیشتر در کنار کارگردان‌های مرد بودم و می‌توانم بگویم تقریباً نصف عمرم را در یک محیط پسرانه زندگی کردم. معتقدم استواری و سخت بودن فقط ویژگی مردان محسوب نمی‌شود.» سرتیبی در همین راستا اضافه می‌کند: «فرض کنید در آن محیط ۱۰ پسر از شهرها و با فرهنگ‌های مختلف و یک دختر حضور داشتند؛ بنابراین باید آنقدر مقاوم و سفت و سخت می‌ایستادی تا در بین شخصیت‌های مختلف ضعیف جلوه نکنی. شاید این از نظر بسیاری از افراد کار سخت و دشواری بود، اما من با حمایت و اعتماد خانواده توانستم این دوران را بگذرانم و یکی از بهترین نعمت‌های زندگی من هم خانواده‌ام هستند.» دختران نابینا محدودیت‌های بیشتری دارند وی می‌افزاید: «همیشه آزادی کمتر و محدودیت‌های بسیار بیشتری برای دختران نابینا نسبت به پسران نابینا به لحاظ رفت‌و‌آمد و فعالیت در جامعه وجود دارد. چگونگی رفتار با دختران و زنان نابینا آنگونه که باید و لازم است هنوز آموزش داده نشده و فرهنگسازی نیز در این خصوص صورت نگرفته است؛ مثلاً وقتی برای خرید به فروشگاه می‌رویم مانند کودکان خردسال با ما برخورد می‌شود و از ما می‌خواهند برویم روی صندلی بنشینیم؛ برخوردی که شاید از نظر طرف مقابل نوعی احترام گذاشتن باشد اما حقیقت این است که این نوع رفتارها حس بسیار بدی به ما منتقل می‌کند.» مؤسس رادیو تلاش تصریح می‌کند: «بی‌تردید تبعیض و رفتارهای ناشایست زیادی علیه نابینایان وجود دارد که برای کمتر کردن آن رسانه‌ها می‌توانند بیشترین سهم را در این میان داشته باشند. برای مثال، یک نابینا می‌تواند خیلی عادی و بدون اشاره مستقیم به ویژگی نابینایی‌اش در یک فیلم یا تئاتر ایفای نقش کند تا مخاطب هم درک کرده و بپذیرد که این صرفاً یک ویژگی است و نه ناتوانی.» وی اظهار می‌دارد: «تا زمانی که زنده‌ام، سعی می‌کنم در زندگی‌ام کارهای مثبت انجام دهم تا از خود چیزهای خوبی برجا بگذارم که فکر می‌کنم بخشی از آنها شاید از عدم وجود حس بینایی نشأت گرفته است. نمی‌دانم اگر حس بینایی داشتم می‌توانستم مثل حالا روی نوشتن تمرکز کنم یا نه. با این همه، هر کسی بالاخره در یک برهه‌هایی از زندگی‌اش خسته می‌شود و من هم از این قاعده مستثنی نیستم که البته هیچ ارتباطی به فقدان بینایی ندارد. زمانی که خسته می‌شوم به خودم می‌گویم من توانستم فضایی را به وجود بیاورم تا صدای تعدادی از افرادی که جامعه موظف است به آنان میدان بدهد و نمی‌دهد شنیده شود. می‌توانم بگویم به من چه ربطی دارد و بیخیال باشم اما این کار را نمی‌کنم چون فکر می‌کنم اگر من به این افرادی که مورد تبعیض واقع شده‌اند بی‌توجه باشم با بقیه هیچ فرقی ندارم.» نمی‌خواهم سوژه خبری بشوم این خبرنگار یادآور می‌شود: «همان طور که گفتم شغل خبرنگاری را انتخاب کردم چون فکر می‌کنم کسی که درد را لمس کرده است بهتر می‌تواند حرف مردم را بفهمد و به نظر من خبرنگاری یکی از شغل‌هایی است که نمایش شخصی کمتری نسبت به خیلی از مشاغل دیگر دارد. هیچ وقت دوست نداشتم تنها به خاطر نابینایی‌ام سوژه خبری بشوم؛ من این قدرت و توانایی را در خودم می‌بینم و خدا را شکر می‌کنم که خداوند این استقامت را در من ایجاد کرده تا بتوانم صدای خیلی از افراد باشم که به آنها بی‌توجهی می‌شود.» وی بیان می‌کند: «عاشق خواندن و نوشتن هستم و زمان زیادی را صرف خواندن کتاب و نوشتن می‌کنم و تلاش می‌کنم روزانه حداقل یک صفحه کتاب مطالعه کنم؛ در غیر این صورت احساس می‌کنم آن روز را آنگونه که باید زندگی نکرده‌ام. کتاب دختر آفتاب که مجموعه دلنوشته‌های من است و به زودی نسخه صوتی آن با صدای خود من در دسترس دوستان نابینا و علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.» سرتیبی با بیان اینکه من در حال حاضر علاوه بر تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی و فعالیت در حوزه‌های نویسندگی، خبرنگاری و گویندگی نیز هستم، خاطر‌نشان می‌کند: «بعضی از افراد از من می‌پرسند چرا مدام از این شاخه به آن شاخه می‌پرم و پاسخ من همیشه این است که ما فقط یک‌بار فرصت زندگی کردن داریم پس باید علایق‌مان را دنبال کرده و نباید خودمان را محدود کنیم.» خودم را پنهان نمی‌کنم وی در ادامه می‌گوید: «در روند چاپ کتاب دختر آفتاب، به خاطر نابینایی و قدری تفاوت در ظاهر چشمانم از من خواسته شد برای گرفتن عکس عینک بزنم که این نقص دیده نشود اما این کار را نکردم، چراکه من همین هستم، با تمام نقاط ضعف و قوتی که دارم. هیچ‌کس بی‌عیب و نقص نیست و ما هم در جایگاهی نیستیم که بتوانیم درباره عیب و نقص‌های دیگران قضاوت کنیم؛ قضاوت فقط حق خداوند است و اصولاً چیزی که ممکن است از نظر من عیب باشد چه بسا از دیدگاه فرد دیگری یک نکته مثبت تلقی شود. همیشه گفته‌ام که خودم و طرز تفکرم را سانسور نمی‌کنم و بر همین اساس هم چهره‌ام را هم به خاطر ویژگی‌ای که دارد پشت عینک پنهان نمی‌کنم. خودم را دوست دارم و احساس می‌کنم خیلی به خدا نزدیک هستم.» این گوینده تأکید می‌کند: «ما نباید خود را با کسی مقایسه کنیم، چراکه هر کس شخصیت منحصر‌به‌فرد خودش را دارد. نابینایان یا افراد دیگری که ویژگی ظاهری متفاوتی دارند، از ترس ترحم نباید خود را در خانه پنهان نمایند. ما نباید پیرو عقاید بقیه باشیم؛ باید به افکارمان پر‌و‌بال داده و تا جایی که در توان داریم به سوی موفقیت گام برداریم و هیچگاه تصور نکنیم که از عهده آن برنمی‌آییم. تا به حال هیچکس را در زندگی‌ام به خاطر افکار متفاوت‌اش بد یا دوست نداشتنی ندیده‌ام. عملاً احساس خوشبختی می‌کنم چون از داشته‌های‌ام راضی هستم و خوشبختی از نظر من یعنی رضایت از داشته‌ها.» وی در پایان اظهار می‌دارد: «تشکر ویژه می‌کنم از معصومه شکوهی، مدیر مسئول نشریه صدای زنان که نه‌تنها این عقیده را نداشت که نابینایان فقط باید سوژه خبری باشند، بلکه به توانایی انسان‌ها با ویژگی‌های متفاوت (نمی‌گویم معلولیت) باور دارند و من نیز افتخار این را داشتم تا در کنار آنها حرفه خبرنگاری را تجربه کنم. امیدوارم روزی برسد که وقتی یک نابینا یا هر فرد دچار مشکل جسمی را می‌بینیم تعجب نکنیم و به حال او تأسف نخوریم و امیدوارم روزی بیاید که همه افراد به این درک برسند که نابینایی یک ویژگی است.»   منتشر شده در شماره 325 هفته نامه آتیه نو

جزئیات مطلب

تاریخ اسفند ۸, ۱۴۰۰
شناسه مطلب 430
دسته ها اقلیتهای مدنی , برساخت معلولیت
ادرس کوتاه
https://andishehmadani.ir/?p=430
به اشتراک بگذارید


آخرین مطالب