چرا شاهد گسترش روزافزون انجام عملهای زیبایی هستیم؟
در دهه اخیر جراحی پلاستیک خصوصاً جراحی بینی، گونه، بوتاکس و پروتز لب در بین ایرانیان شیوع یافته و در موارد بسیاری نیز مشاهده میشود که افراد بدون داشتن کوچکترین نقصی، اقدام به عملهای زیبایی متعدد کرده و بعضاً نیز سعی دارند خود را شبیه افراد مشهور و سلبریتی کنند. در کنار این موضوع، تقاضاهای زیاد برای تهیه انواع محصولات رژیمی، زیبایی و آرایشی و همچنین افزایش اقبال عمومی به فضاهایی همچون سالنهای زیبایی و بدنسازی، گویای این موضوع است که اشکال جدیدی از نقص عضو - از نوع مدرن آن - در ذهن جامعه ایرانی پدید آمده است. اما این رویکرد چقدر میتواند ناشی از خودزشتبینی و کاهش سطح اعتمادبهنفس باشد؟ روی آوردن افراد به عملهای زیبایی از کجا رایج شده و تداوم این روند چه پیامدهایی به لحاظ روانشناختی در جامعه به دنبال دارد؟ و در آخر، رواج این صنعت، چه آسیبی به بدنه اجتماع وارد میکند؟
تأثیرات عملهای زیبایی
یک دکترای روانشناسی در ارتباط با مقوله گسترش افسارگسیخته انجام عملهای زیبایی در بین مردم به «آتیهنو» میگوید: «تمام انسانها فطرتاً به دنبال زیبایی هستند و تناسب و تقارن را دوست دارند. آنچه در طبیعت مشاهده میشود مانند رنگها و خطوطی که روی بدن و اندامهای مختلف حیوانات وجود دارد یا حتی نحوه قرار گرفتن برگها روی شاخههای درختان نشاندهنده این موضوع است که همه چیز بر اساس نظم و تقارن خلق شده است. خلقت خداوند با همه این تفاوتها است که زیبا و جذاب است و چنین نیست که ما همه افراد را به یک شکل و قامت ببینیم.»
زینب سیروسجاهدی ادامه میدهد: «ما روانشناسان که در حوزه درمانهای شناختی کار میکنیم با افرادی مواجه میشویم که همیشه از ظاهر خود ناراحت بوده و آنچه که هستند را نمیخواهند بپذیرند. این مسأله روی ویژگیهای شخصیتی، ارتباط و اعتمادبهنفس آنها اثرات منفی میگذارد. وقتی زیادی به ظاهر توجه شود، علاوه بر اینکه انسان صحت سلامت جسمانی را از دست میدهد، از نظر روانی نیز دچار آسیبهای زیادی میشود و هیچوقت نمیتواند از خود همانگونه که است، لذت ببرد.»
سیروسجاهدی عنوان میکند: «منابع مختلف نشان میدهند که عملهای زیبایی از سالهای بسیار دور رواج داشته و تاریخچه آن به قرن ششم و در هندوستان بازمیگردد. در هندوستان بسیاری از افراد دنبال این بودند که بینیهای شکیلتری داشته باشند. در آن دوران بیماریهایی مانند سیفلیس باعث میشد بسیاری از بافتهای نرم بدن مانند بینی آسیب ببیند که این مسأله طبیعتاً تأثیر بسیار زیادی روی زیبایی چهره داشته و پزشکان آن دوران با پیوند زدن بافت گونه و بازو به قسمتهای از بین رفته بینی، سعی میکردند بینی این افراد را ترمیم کنند تا شکل طبیعیتر و زیباتری داشته باشد. در ایران نیز اولین بار عمل جراحی زیبایی در سال ۱۳۰۷ توسط علی احسانلو در تهران انجام شد.»
وی با بیان اینکه جراحی پلاستیک یا استفاده از محصولات زیبایی که امروزه بسیار رایج شده است، تأثیر زیادی بر حس مطلوب بودن افراد از لحاظ اجتماعی دارد، میگوید: «در دوران نوجوانی که تغییرات هورمونی در بدن باعث بههمریختگی تناسبها میشود، احساس مطلوبیت اجتماعی نیز در فرد کاهش مییابد. البته میتوان گفت در همه آدمها این مسأله تا حدی طبیعی است اما از یک بازه سنی که بگذریم متوجه میشویم برخی افراد بیش از اندازه در این زمینخ مبالغه میکنند؛ مثلاً خود را خیلی چاق یا خیلی لاغر، بینیشان را خیلی بزرگ، جوشهای صورت را نافرم و عجیب یا مدل دندانها را خیلی نامتقارن میدانند. اگر این حساسیتها بیش از اندازه شوند و فرد بخواهد در جهت ترمیمهای افراطی گام بردارد، اینجا ما با مسألهای به نام «تصویر بدن اشتباهی» مواجه هستیم که میتواند بسیار آسیبرسان باشد.»
مد و الگوهای زیبایی
این مدرس دانشگاه اذعان میدارد: «مورد دیگر به فضای اجتماعیای که ما در آن زندگی میکنیم بازمیگردد؛ اینکه چه چیزهایی مُد هستند و چه مواردی قالبهای ذهنی ما را تشکیل میدهند. در دنیای امروز با توجه به پیشرفت ارتباطاتی که وجود دارد، بسیاری از ابزارهای اطلاعرسانی موجب شده تا ما با اقصی نقاط جهان در ارتباط باشیم. در کل دنیا مدلهایی از زنان و مردان زیبا با اندامها و چهرههای کاملاً مشخص وجود دارند که بسیاری از افراد در جامعه ملاک زیبایی را بر اساس این مدلها در نظر میگیرند.»
وی میافزاید: «امروزه تبلیغات بسیار زیادی را در مورد چاقی، لاغری، انواع کرمهای روشنکننده یا ضدچروک، انواع وسایل کوچککننده بینی و اندامهای گوناگون و همینطور جراحیهای مختلف زیبایی در کل جهان، بخصوص در ایران میبینیم که طبیعتاً بخش زیادی از افراد تحت تأثیر این الگوهای جهانی قرار میگیرند. اینها وارد بخش ناخودآگاه ذهن شده و القاکننده یک نوع زیبایی خاص است. برای مثال، بسیاری از افراد گمان میکنند برای اینکه زیبا دیده شوند باید بینیهای کوچک و کوتاه و به اصطلاح عروسکی یا چشمانی درشت و گونههایی برجسته داشته باشند.»
این روانشناس در ادامه بیان میکند: «بسیاری از ستارگان سینما یا موسیقی با دستکاریهای زیادی که در چهره و اندامهایشان میکنند معمولاً الگوی جوانان و نوجوانان در همه کشورها از جمله در ایران هستند. باید توجه داشت عملهای جراحی در حد افراطی نهتنها کمککننده نیست بلکه ما اینجا باید دنبال ردپایی از انواع آسیبهای روانی بگردیم.»
زینب سیروسجاهدی یادآور میشود: «تأکید میکنم که بحث زیبایی و جراحیهای پلاستیک تنها به ویژگیهای فردی معطوف نمیشود. آن جامعهای که در آن زندگی میکنیم و اینکه جامعه جهانی نیز به دنبال چیزها و همچنین منافعی است که پشت صنعت زیبایی برای بسیاری از کمپانیهای بزرگ نهفته است که در بروز این مسأله نقش بسیاری دارد.»
صنعت زیبایی و چرخه اقتصادی جهان
وی در همین راستا تصریح میکند: «بررسیها نشان میدهند پشت پرده تمام این مدها و زیباییهایی که عنوان شد، چرخه اقتصادی جهان در حال گردش است. این چرخه اقتصادی به دنبال این است که تولیدات خود از جمله انواع محصولات زیبایی و روشهای مختلف جراحی را عرضه کند؛ به همین دلیل در هر بازه زمانی یا هر دهه، مورد جدیدی را به عنوان ملاک زیبایی تعریف میکند، اما واقعاً ملاک زیبایی چیست؟»
سیروسجاهدی ادامه میدهد: «بر اساس یکسری چارچوبهای قراردادی که گروهی آن را تعیین میکنند و قرار گرفتن در آن چارچوبها نیاز به مشقت زیادی دارد و حتی گاهی اوقات فرد باید عملهای جراحی آنچنانی انجام دهد تا بتواند تغییرات مورد نظر را در ظاهر فیزیکی خود ایجاد کند، آیا در این شرایط معنای زیبایی برای ما تداعی میشود؟ قطعاً خیر. سیاستگذاران در دنیا این تغییرات را ایجاد و اعمال میکنند. این تبلیغات در رسانههای مختلف در سطح ناهوشیار فرد وارد شده و آنچه را که او میبیند به عنوان یک هیکل زیبا یا نشانی از بودن در یک طبقه اجتماعی یا گروهی خاص نشان میدهد.»
به گفته وی، علاوه بر موارد ذکر شده این تغییرات و چارچوبها روشهای علمی را ایجاد میکند. به بیان دیگر، ما در دانشگاه انواع دورههای جراحی پلاستیک و زیبایی و پیکرتراشی را که ایجاد شده میبینیم. این تولید علم و ایجاد شاخههای علمی باعث میشود تا گروهی از افراد از این طریق سرمایهگذاری کرده و به درآمدهایی برسند. این جراحیها و بیماریها سبب میشود تا فرد همیشه به عنوان یک بیمار در تبادل با پزشک باشد و این موضوع هم یعنی کسب درآمد و به دست آوردن یک وضعیت مالی مشخص برای گروههایی خاص که کارخانههای تولید دارو نیز از جمله آنها هستند. اگر همه این چارچوبها و تبلیغات رد شوند و هر فردی بخواهد ظاهر فیزیکی خود را همانگونه که است بپذیرد قطعاً هیچکدام از این درآمدزاییها اتفاق نمیافتند.
این مدرس دانشگاه اظهار میکند: «گاهی اتفاقاتی میافتد و افراد در معرض برخی سوانح قرار گرفته و ترکیب ظاهریشان دستخوش یکسری تحولاتی میشود که ناخوشایند است یا تغییراتی که میتوان گفت به نوعی برای فرد زجرآور است. در چنین شرایطی عملهای جراحی، بسیار میتواند کمککننده باشد؛ چراکه فرد را دوباره به خانواده و جامعه بازمیگرداند و اعتمادبهنفس از دست رفتهاش را نیز به او میدهد.»
او اذعان میدارد: «در چرخه تکامل - یعنی از انسانهای اولیه از بدو پیدایش تا انسان امروزی که ما هستیم - تغییراتی که به دلیل سبک زندگی و تغذیه در چهره و ظاهر انسان در حال رخ دادن است که گرچه ظاهراً انسان را زیباتر نشان میدهد اما مشکل ساختاری را هم ایجاد کرده که روی نحوه تنفس کردن و دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک اثر میگذارد.»
اهمیت سلامت روان
«... اما پس از همه این مسائل چه اتفاقی برای روح و روان انسان میافتد؟» زینب سیروسجاهدی در پاسخ به این پرسش میگوید: «ما از یک طرف صنعت مد و زیبایی و از سوی دیگر صنعت مواد غذایی را داریم که در عرصه سیاسی و اقتصادی تاختوتاز میکنند. در چنین شرایطی وقتی فرد میل به امتحان کردن خوراکیهای مختلف دارد و مدام نیز خود را با یک الگو مقایسه میکند، هر چقدر فاصله او از نظر ظاهری با آن الگو بیشتر باشد، آنچه عایدش میشود اضطراب، استرس، واکنشهای هیجانی و رفتارهای پرخاشگرانه است. این وضعیت انسان را در یک سیکل معیوب قرار داده و سلامت روان او را به خطر میاندازد. در ادامه نیز فرد به دنبال داروهای اعصاب و روان میگردد و در اینجا هم دست دیگری را میبینیم که پشت پرده این نقص عضو مدرن وجود دارد.»
این مشاور معتقد است: « فرهنگسازی برای این امر ابتدا باید در خانوادهها و شیوههای تربیتی آنان شکل گیرد. وقتی پدر و مادری ظاهر خود را قبول ندارند قطعاً فرزندی هم که به دنیا میآید نمیتواند ظاهر فیزیکی خودش را بپذیرد. همه ما حتی من و شما تحت تأثیر این عوامل قرار میگیریم و ناخواسته گاهی اوقات درصدد تغییر در برخی از ویژگیهای ظاهریمان هستیم؛ اما اگر این تغییر به سمت و سویی برود که حالت بیمارگونه پیدا کند، در آن صورت نیاز به یکسری درمانهای روانشناختی است؛ چون ما یک تصویر از بدن داریم که در سن بلوغ در انسان ایجاد میشود. حال اگر این تصویر از بدن با نحوه بازخوردی که از اطرافیان و والدین گرفته میشود، مطابقت نداشته باشد، قاعدتاً باعث ایجاد سرخوردگی، کاهش عزت نفس و رو آوردن به تغییرات متوالی برای همخوان شدن با نظر والدین و گروه همسالان و... میشود.»
وی در پایان بیان میکند: «پذیرش این موضوع که هر کس ظاهر خاص خودش را دارد و زیبایی ملاکی نیست که بر اساس آن، ما بتوانیم آن را به عنوان اصل در نظر بگیریم؛ بنابراین هر فرد در جایگاه خودش زیبا است و در این بین فقط بحث تفاوتهای فردی است که بیشتر دلنشین خواهد بود تا همسان شدن تمام چهرهها به یک نحو و یا یک سبک.»
منتشر شده در شماره 303 هفته نامه آتیه نو