کارآفرینی اجتماعی؛ راهحلی نوین برای مشکلات افراد دارای معلولیت
در دنیای امروز به موازات دگرگون شدن اشکال سنتی و تغییر کنشهای اقشار مختلف، معلولیت نیز از این تغییر بینصیب نماند؛ چراکه عصر حاضر با گسترش فناوریهای پیشرفته، فرصتهای جدیدی را پیش روی افراد دارای نقص عضو گذاشته است. در این میان، آنچه که بیشتر باید روی آن تمرکز شود، چگونگی توزیع این فرصتها است. در واقع امکانات اجتماعی باید به گونهای عادلانه توزیع شوند که همه اقشار - از جمله افراد دارای نقص عضو - بتوانند از فرصتها بهره ببرند؛ چراکه خلاقیت میتواند به کاهش نابرابری اجتماعی کمک کند.
کارآفرینی اجتماعی چگونه میتواند به اوقات فراغت افراد دارای نقص عضو کمک کند؟ و اساساً خلاقیت چه رابطهای با کاهش نابرابریهای اجتماعی دارد و کارآفرینی اجتماعی برای این گروه بایستی متکی بر چه مواردی باشد؟
مهتا بذرافکن، دارای دکترای جامعهشناسی تغییرات اجتماعی در گفتوگو با «آتیهنو» میگوید: «امروزه فناوری از یک سو و الگوهای تجاری و سبک زندگی جدید و همچنین خدمات و محصولات فناورانه از سوی دیگر راهی برای خروج اقشار به حاشیه رانده شده از انزوای اجتماعی و اقتصادی گشوده است. به عنوان مثال، کارآفرینی اجتماعی یکی از این مسیرها و خدمات است که میتواند در خدمت افراد دارای نقص عضو قرار گیرد و اوقات فراغتشان را در جهت خلاقیت و ایدهپردازی شکوفا سازد.»
وی ادامه میدهد: «کارآفرینی اجتماعی، یافتن راهحلی نوآورانه برای مشکلات اجتماعی است. مسأله اوقات فراغت افراد دارای نقص عضو که یکی از مشکلات عدیدهای آنان است نیز میتواند از این طریق به دست خود این افراد حل شود. هدف اصلی کارآفرینان اجتماعی بیشتر تأثیر مثبت بر جامعه است و پیشفرض آن برای این گروه از جامعه، دادن فرصت برای استفاده از توانشان و از بین بردن موانعی است که فرد درگیر با ضایعه جسمانی را از حق انتخاب محروم و محدود میکند؛ لذا مقتضی است در سیاستگذاری اجتماعی به آن توجه و درباره آن با کارآفرینان گفتوگو شود.»
بذرافکن اذعان میکند: «بر اساس مدل کارآفرینی اجتماعی، فرد دارای معلولیت حق دارد مانند یک فرد غیرمعلول بر زندگی خود کنترل داشته باشد.او حق انتخاب متناسب با توانایی یا ناتوانی خود را دارد. با توجه به شناخت مشکلات و راهحلها، کارآفرینی اجتماعی یک پتانسیل برای حل مشکلات اوقات فراغت با ایدهپردازیهای نوآورانه و ابداعات جدید توسط خود افراد دارای معلولیت است. اگرچه در بعضی از جوامع نگرشهای منفی و حتی حذف این افراد از زندگی اجتماعی بزرگترین مانعی است که این قشر با آن مواجه است، اما این خود افراد دارای معلولیت هستند که باید با استفاده از امکانات فناورانه و فرصتهای موجود مشکلات خود را کاهش دهند. آنچه در جوامع مانع اصلی در برابر این افراد است، نگرشهای فرهنگی است؛ نه معلولیت جسمانی و بدیهی است که نباید نداشتن یک توانایی و یا داشتن حتی چند ناتوانی به معنای ازکارافتادگی تلقی و فرد از زندگی اجتماعی طرد و از مشارکت اجتماعی او جلوگیری شود.»
در بسیاری از موارد میتوان به فرد معلول برای رسیدن به یک زندگی اجتماعی بهتر یاری رساند. مواردی همچون نگرش مثبت جامعه نسبت به افراد دارای نقص عضو، تغییر نگرش این افراد نسبت به خود و تقویت اعتمادبهنفس آنها، بها دادن به کیفیت زندگی کسانی که با نوعی اختلال مواجه هستند، حمایت اجتماعی در برخورد با موانع مانند تبعیض در استفاده از امکانات عمومی جامعه، بالا بردن سطح اطلاعات عمومی این قشر نسبت به نوع معلولیتشان و همچنین اطلاعات مردم نسبت به معلولیت، بهبود بخشیدن به امکانات فیزیکی موجود در مکانهای عمومی، پارکها، سینماها و...، برقراری ساعات کار انعطافپذیر؛ مثلاً برای افراد مبتلا به اختلال خواب یا کسانی که دچار حملات مختلف روانی یا دچار اضطراب یا وحشت در خیابانهای پرترافیک هستند و ... میتواند افراد دارای معلولیت را به افراد توانمندی تبدیل کند که به دنبال تغییر و بهبود کیفیت زندگی خود از یک فرد مصرفکننده و تأثیرپذیر به یک فرد تولیدکننده و تأثیرگذار هستند.
این جامعهشناس در ادامه خاطرنشان میکند: «امروزه در جوامع در حال توسعه بیشترین خواسته افراد دارای نقص عضو، رفع تبعیضهایی است که هم توسط فرهنگ عمومی جامعه و هم توسط سیستم نسبت به آنها وجود دارد. کارآفرینی اجتماعی برای این قشر به دنبال بالا بردن تجربههای مثبت و اعتمادبهنفس و عزت نفس در آنها است تا بتوانند فرصتهای زندگیشان را تبدیل به عمل کرده و رؤیاپردازی کنند. هیچ انسانی نباید به دلیل نقص عضو از رؤیاپردازی محروم شود. این موضوع البته نیاز به تغییر نگرش اجتماعی، فرهنگی و فردی - هم در فرد دارای معلولیت و هم در بین افرد جامعه - دارد.»
بذرافکن با تأکید بر اینکه کارآفرینی اجتماعی برای توانمند کردن افراد دارای معلولیت در جهت ساختن امکانات برای خود و البته متکی بر آموزش است، میگوید: «از جمله زمینههایی که خود افراد دارای معلولیت باید برای تقویت و تغییر آن تلاش کنند، تمرکز بر مشکل گذران اوقات فراغت است که نیاز به نوآوری و ایدههای خلاقانه دارد. کارآفرینی اجتماعی فرصتی برای تحقق ایدههای جدید برای تأثیرگذاری مثبت بر زندگی این افراد و توانمند کردن آنان برای تقویت خودشان و تغییر نگرش جامعه است. مدل کارآفرینی اجتماعی که هدف آن تقویت سرمایههای انسانی با استفاده از سرمایههای کوچک و آموزش در مسیر توسعه پایدار در جوامع است، با استفاده از استعدادها، تواناییها و ایدههای این گروه از جامعه میتواند یکی از مهمترین محورهای این نوع کارآفرینی به منظور بهبود کیفیت زندگی و از بین بردن فقر در این قشر از مردم جامعه باشد.»
فوزیه فقیه، مؤسس نخستین «انجیاو» صنایعدستی در استان بوشهر در این باره به «آتیهنو» میگوید: «کارآفرینی و فرصتهای اجتماعی پیوند تنگاتنگی با هم دارند که در اثر مجموعه خصوصیات فردی و شناخت استعدادها و پیگیری آنها میتوان خالق یک خروجی زیبا شد. کارآفرینی اجتماعی با آموزشها، برنامههای خاص و ایدههای بکر میتواند در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی کمکهای شایانی کند. بر این اساس توجه به انسانهای شریف دارای نقص عضو نیز به نوع نگاه و تربیت فرهنگی جامعه مرتبط است؛ به این معنا که ابتدا باید فرهنگ را در بین مردم رواج دهیم و سپس افراد مورد نظر را با توجه به استعدادها و خلاقیتهایی که دارند تشویق به کارآفرینی کنیم تا آنان بتوانند با شور و اشتیاق و انگیزه و همچنین پشت سر گذاشتن موانع برای تغییرات جسمی و روانی و متعاقباً تغییرات اجتماعی اقدام کنند؛ لذا فرهنگ اجتماعی با رعایت قوانین اجتماعی باید برای این قشر ایجاد شود.»
وی ادامه میدهد: «از جمله امکاناتی که برای حمایت از افراد دارای نقص عضو میبایست فراهم شود، امکاناتی از قبیل مراکز درمان، آموزشی و مشاورهای است که افراد باید تحت پوشش آنها قرار گیرند تا از خانهنشینی آنها جلوگیری و با از میان برداشتن دیدگاههای تبعیضآمیز در جامعه، زمینه استعدادیابی و بروز خلاقیتها و اعتمادبهنفس و حضورشان در اجتماع فراهم شود.»
لزوم فرهنگسازی
این فعال اجتماعی با بیان اینکه حرکت قابل توجهی در یکی از کلانشهرها دیده شده که هدفشان یاری رساندن و حضور این قشر در اجتماع است و جای تقدیر و تشکر از مدیریت این مجموعه دارد، عنوان میکند: «در یک فروشگاه بزرگ که اکثر کارکنان را افراد ناشنوا تشکیل میدهند، با آموزشهایی که از طرف مدیریت مجموعه داده شد، این قشر توانستهاند جایگاه خود را در جامعه پیدا کرده و با رفتارهای بسیار محترمانه، طوری با مردم برخورد میکنند که نهتنها ترحم کسی را برنمیانگیزند، بلکه انسانیت این افراد هم مورد توجه قرار گرفته و این حرکت خود جای تأمل و تقدیر دارد، بنابراین برای کاهش این نابرابریهای اجتماعی نیاز به یکسری فرهنگسازی و قوانینی است که زمینه بروز خلاقیت و شناخت کافی از این انسانهای بسیار ارزشمند فراهم شود.»
به گفته وی، کارآفرینی این گروه مستلزم شناخت بر حسب نوع نقص عضو و انتخاب زمینه کاری است که افراد توانایی انجام آن را داشته باشند؛ چراکه این گروه آسیبپذیرترین افراد جامعه هستند و دیدگاهها نسبت به آنان میبایست تغییر اساسی یابد تا بتوان مطالبات بحق آنان را خواستار شد.
این مدیر فرهنگی بازنشسته تصریح میکند: «حق شهروندی این گروه از جامعه نیز باید محترم شمرده شود و چون نقص عضو نمایانگر یک مشکل خاص است، نباید اسباب طرد این افراد در جامعه را فراهم کرد که این موضوع آسیب جدی به جایگاه آنان در اجتماع وارد میکند. دسترسی به همه خدماتی که دیگران از آن استفاده میکنند و همچنین ایجاد شغل و برخورداری از یک زندگی سالم اجتماعی که حق این قشر است و میبایست برای این قشر از جامعه ایجاد شود. این حمایت و حق شهروندی وظیفه همه دولتها است که باید طبق قوانین و در جامعه به موجب ماده (۱۲) از قانون جامع حقوق توانیابان تصمیمات جدیتر و عملیتر گرفته شود.»
این کارآفرین در خصوص تأثیر نگرشهای اجتماعی و فرهنگی نیز میگوید: «مشکلات دیگری که در دستیابی به حقوق انسانی این افراد سد راه است، کمبود آگاهی عمومی و نگرشهای منفی است که در این حوزه هم میبایست دیدگاهها تغییر یابد. برای مثال، مسابقات پارالیمپیک برای این افراد مشخص و تعریف شده و متناسب با چگونگی شرایط جسمانی آنها، ورزش مناسب برایشان در نظر گرفته شده است تا خودشان با خودشان مقایسه میشوند و این امر نیازمند شناختی کافی و لازم توسط کارشناسان و متخصصان است که باید پیگیر قضایا باشند. هیجان و نشاطی که در المپیک برای ورزشکاران داشتیم، برای ورزشکاران پارالیمپیک چندین برابر بود که این موضوع نشان از ارج گذاشتن به توانمندی آنها است.»
فوزیه فقیه میافزاید: «در زمینه اشتغال این قشر از جامعه باید تجزیه و تحلیل علمی و راهکارهای مناسب مدنظر قرار گیرد تا افراد دارای نقص عضو علاوه بر دستیابی به اشتغال و تأمین معیشت زندگی، اعتمادبهنفس بالایی داشته باشند و روحیه کار و قابلیتهای آنان نمایان شده و استعدادهایشان نیز در جامعه به اثبات رسانده شود.»
وی در ادامه بیان میکند: «در جوامع پیشرفته امروزی که جهان هرروز در حال تغییر و تحول است، یکی از شاخصههای پیشرفت یک جامعه، مشارکت و همکاری افراد دارای نقص عضو و دسترسی آنان به فرصتهای شغلی و اجتماعی برابر است و در این راستا مراجع قانونی باید با برنامههای جامع و کاربردی این افراد را تحت حمایت و پوشش خود قرار دهند. در بسیاری از کشورها بخصوص کشور ما، نگرشها نسبت به این قشر از جامعه تغییر یافته و ارزشهای انسانی جایگزین شده است. اعتقاد «الوین تافلر» که از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد، ورود جامعه صنعتی به عصر فراصنعتی را منجر شد که در راستای آن و در عصر ارتباطات و فضای مجازی و استفاده بهینه از توانمندی این افراد، تعداد کارآفرینان را میتوان افزایش داد که حتی نیاز به حضور فیزیکی آنها در محیط کار هم الزامی نیست.»
رسیدگی مضاعف به رفاه معلولان
فقیه در ادامه گفت: «در مقایسه با سالهای گذشته که افراد دارای نقص عضو کمتر در اجتماع حضور داشتند و برنامهریزی چندانی نیز برایشان صورت نمیگرفت، اکنون چون تعداد زیادی از این افراد تحصیلات بالا و حضور فعالی در جامعه دارند، لازم است متخصصان امر، طبق اصول، پیگیریهای لازم را جهت مهیا کردن فضای بهتر و سالمتر و ایجاد رفاه برای این قشر فعال در نظر گیرند.»
وی در ادامه یادآور شد: «لازم به ذکر است اقدامات ویژهای که میبایست در خصوص این افراد صورت گیرد به این شرح است: ۱- اختصاص دادن فضاهای ویژه جهت حملونقل این افراد ۲- مناسبسازی پیادهروها جهت رفتوآمد ۳- تسهیلات و دسترسی به پایانهها و ایستگاههای درونشهری و برونشهری ۴- ایمنسازی فضاهای عمومی برای امنیت این افراد ۵- در نظر گرفتن نقشههای ساختمانی برای رفتوآمد و دسترسی این قشر به آسانسور و طبقات ۶- تعبیه دیوارهای مخصوص در خیابانها برای جلوگیری از لغزش نابینایان، کمینایان و افراد دچار عارضه جسمی- حرکتی.» فقیه در پایان بیان میکند: «به تازگی از سوی معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران برنامهای در حال تدارک است که با عنوان رفاه معلولان و ایجاد تسهیلات لازم در زمینههای شهرسازی و معماری و رفع موانع در اماکن عمومی در دست بررسی است که امیدواریم هرچه زودتر عملی شده و در شهرهای مختلف کشور نیز این قیبل طرحها اجرایی شود.»
منتشر شده در شماره 302 هفته نامه آتیه نو