۲۰
آبان
۱۴۰۰
مطالبهگری؛ از جامعهی مدنی تا نمایش زندگی غیرواقعی
شناسه مطلب :
ایرن واعظزاده
مسئولیتپذیری و مطالبهگری دو مؤلفهی زیربنایی جهت رشد و توسعهی همه جانبه و رفاه اجتماعی محسوب میگردند.
مطالبهگری به عنوان یکی از شاخصهها و ارکان جامعهای پویا و دموکراتیک، الزام و ضرورتی است که متأسفانه امروزه جایش را به شعارگرایی و تعاملات مجازی داده و همین مسئله جامعهی کنونی را مبدل به اجتماعی بیآرمان و بیتفاوت کرده که اغلب افراد آن را ناظرانی بیطرف تشکیل دادهاند که تلاشی برای کنشگری از خود نشان نداده و به نوعی دچار رکود و انفعال شدهاند.
اما مختصات مطالبهگری صحیح چیست و از چه طریقی محقق خواهد شد؟
مطالبهگری در ایران ضعیف بوده و وجهی فریبکارانه دارد
حمید مؤذنی، منتقد اجتماعی در گفتوگو با پیام عسلویه در خصوص وضعیت مطالبهگری در بوشهر و سپس در ایران اذعان میدارد: « وضعیت مطالبهگری در ایران و بوشهر شبیه یکدیگر است؛ یعنی مطالبهگری در هر دو ضعیف است و حتی میتوان ادعا کرد وجهی فریبکارانه دارد. مطالبهگری واقعی در یک اجتماع میبایست از معبر و مسیر نهادهای مدنی واقعی، صورت بپذیرد. با توجه به اینکه گفتمان رسمی، با جامعهی مدنی میانهای بس منفی دارد و تلاش آن معطوف به تودهای کردن جامعه و اتمیزه و ذرهای کردن روابط شهروندان است؛ در نتیجه مطالبهگری واقعی و فعالیت مدنی حقیقی، هزینهزا است. از سوی دیگر، شرایط اقتصادی وخیم مردم آنها را به کف "هرم مازلو" رسانیده و مردم به ناچار، چنان درگیر معیشت خود و خانواده هستند که "دیگری" و دغدغهی جامعه برای آنها مسئله نیست و از اولویت آنها خارج شده است.»
مؤذنی ادامه میدهد: «همچنین بایست به ناکامیهای متعدد مردم در تغییر واقعی مناسبات سیاسی و اجتماعی اشاره کنم. در واقع، فریب و دماگوژیهای مستمر و متعدد، مسئولیت اخلاقی مردم را به لحاظ اهمیت به مسائل اجتماعی خاموش کرده که در نهایت، نوعی خودشیفتگیِ مزمن در اجتماع تسری مییابد. در این شرایط وخیم اجتماعی، با سخت و صعبتر شدن وضعیت زندگی، خودشیفتگی به یک اپیدمی تبدیل شده و فراگیر میشود. در چنین وضعیتی است که جراحیهای زیبایی در زنان، رجوع مردان به سالنهای بدنسازی و نمایش زندگی غیرواقعی و لاکچری از خود در شبکههای اجتماعی رواج پیدا کرده و فرصت را در اختیار پوپولیستها قرار داده تا خود را مطالبهگر تودهها نشان دهند. اما واقعیت این است که این موج هم در بزنگاههای سیاسی و اقتصادی خود را نشان میدهد که فاش شدن گرایش منفعتطلبانهی آنها به افراد و گَنگهای قدرت، سریعاً دستِ پوپولیستها را رو کرده و آنان را از چشم مردم میاندازد؛ برای مثال انتخابات پیش روی مجلس چنین وضعیتی را نشان میدهد. این توضیحاتی که عرض کردم توصیف شرایط اکنون بود اما مطالبهگری واقعی، بایست ذیل جامعهی مدنی قرار گیرد تا قدرت نظارت واقعی مردم بر اصحاب قدرت اعمال شود وگرنه این رویکردهای فِیک و شوآف در اصل، ضد مطالبهگری و علیه جامعهی مدنی هستند.»
نهادهای مدنی؛ نمودِ واقعی مطالبهگری
این روزنامهنگار پیشکسوت با بیان اینکه نمودِ واقعی مطالبهگری تنها در نهادهای مدنی معنا پیدا میاید، توضیح میدهد: «در عصر شبکههای اجتماعی همان طور که برخی ارزشهای جهان مدرن و دموکراسی دچار ضعف شدهاند، مطالبهگری هم از این وضعیت مستثنی نبوده است. در واقع افراد پوپولیست، مهجور و محذوف با سوءاستفاده از وضعیت پیش آمده، با خودشیفتگی اقدام به نمایش خود در شبکههای اجتماعی میکنند. در جوامع غیردموکراتیک و توسعهنیافته و همچنین جوامعی که در آن نهاد دولت ناکارآمد است و توان پاسخگویی به مطالبات مردم را ندارد و ایضاً به دلیل ضعف و نبود نهادهای مدنی، ابراز وجود پوپولیستها بیشتر رخ میدهد. در این وضعیت امکان مطالبهگری واقعی تقریباً غیرممکن است؛ چراکه مطالبهگری همواره با جامعهی مدنی پویا و فعال عجین است.»
وی در پاسخ به پیام عسلویه مبنی بر اینکه اگر مطالبهگری را به منزلهی داشتن جامعهای پویا و مسئولیتپذیر قلمداد کنیم، این جریان چه نقشی در تحقق حکمرانی خوب دارد، بیان میکند: « حکمرانی خوب تنها در جامعهای رخ میدهد که دموکراسی حاکم بوده و حقوق اقلیت در برابر قدرت اکثریت محفوظ بماند و همچنین، قانون فصل الخطاب آن جامعه بوده و نهادهای مدافع قانون دارای قدرت کافی باشند و از آن مهمتر، جامعهی مدنی از قدرتی فراتر از گفتمان رسمی، برخوردار باشد. در این وضعیت، مطالبهگری جزئی از گفتمان اجتماعی بوده و نهادهای مدنی از جمله مطبوعات مستقل، پرسشگر و مطالبهگر هستند که در نتیجهی این بده و بستان حاکمیت و جامعهی مدنی موجبات پویایی و توسعه را تسهیل میبخشد.»
باید در پی حفظ و به رسمیت شناختن جامعهی مدنی باشیم
مژذنی میافزاید: «در مختصات ایران ما با شکل جدیدی از مناسبات قدرت حاکم و جامعهی مدنی مواجهیم؛ قدرت حاکم به روشهای متفاوت تلاش میکند جامعهی مدنی را ضعیف یا استقلال نهادهای آن را خدشهدار کند. در این چارچوب تلاش ما برای بحث کردن از تأثیر جامعهی مدنی سختتر از گذشته شده؛ چراکه در ابتدا باید در پی حفظ و به رسمیت شناختن جامعهی مدنی باشیم. به باور من حتی فعالان اجتماعی نیز در این وضعیت همراه با قدرت حاکم بر علیه جامعهی مدنی عمل کرده و روز به روز تأثیر جامعهی مدنی را کاهش میدهند.»
به گفتهی این نویسنده، نهادهای مدنی از جمله اتحادیهها، NGOها، سندیکاها و ... کمککنندهی مطالبهگری نیستند، بلکه در واقع تنها مَعبَر و مهمترین امکان مدرن آن هستند. مطالبهگری واقعی بایستی از سوی آنها انجام شود نه افرادی حقیقی در فضای مجازی؛ در واقع، این نهادهای مدنی چسب روابط اجتماعی مدرن، رابطهی میان شهروندان، بروز مشارکت اجتماعی و نمود نظارت آنها بر حاکمیت هستند. گذار انسان به دموکراسی و قوام و دوام دموکراسی در جوامع به اندازه و توان قدرت جامعهی مدنی بستگی دارد و جامعهی مدنی چیزی نیست مگر همین نهادها و رسانهها. هر چه جامعهی مدنی قویتر باشد، دموکراسی هم واقعیتر است و برعکس.
باید به سمت دموکراتیزاسیون واقعی گام برداشت
وی در پایان در ارتباط با تجربهی کشورهای دیگر در این زمینه خاطرنشان میکند: « بدون شک مردمان کشورهای توسعهیافته از سنت نیاکان مطالبهگر خود به همراه آزمون - خطاهای تاریخی متعدد به جامعهی مدنی رسیدهاند. آنها سنتهای جزم را کنار گذاشته و ایدههای نو را آزمودهاند و اکنون این سنت به تشکیل نهادهایی انجامیده که زندگی مرفه و حاکمیت خوب را تجربه میکنند. ما هم همان گونه که "آیزیا برلین" گفته، بایست پدران خود را بکشیم یا اگر آنها را نکشیم تفکرات جزم انها را حذف کرده و با کمک از اموزههای جوامع توسعهیافته به سمت دموکراتیزاسیون واقعی گام برداریم. بدون شک این گذار سختیهای خود را دارد اما ما باید از این ستیغ نیز عبور کرده و بالاخره مدرن شویم؛ مدرن به معنای واقعی، به آن معنا که جرأت اندیشیدن و به چالش کشیدن سنتهای گذشته را داشته باشیم و نه صرفِ استفاده از ابزارهای مدرنیته همچون گوشیهای هوشمند و غیره.»
منتشر شده در شماره 1373 روزنامه پیام عسلویه