۲۴
آبان
۱۴۰۰
جدال بی‌امان سوگ و انسان

شناسه مطلب :

ایرن واعظ‌زاده   پیش از بیان هر چیز اذعان می‌کنم که نگارنده نیز همچون انسانی عادی، از ابتلا به ویروس‌های اجتماعی همه‌گیر که امروزه در تمام ابعاد و سطوح جامعه گسترش یافته، مصون نبوده و نخواهد بود. آن چه مرا در آنی تکان داده و سبب تأمل و انگیزه‌ی نگارش این سطور را فراهم آورد، ابتدا دریافت اخبار سرگیجه‌آور و روزانه‌ی مرگ و سپس، اشک‌های بهت‌آلود مادرم از فقدانی ناباورانه بود؛ اشک‌هایی که آخرین بار داغی و اندوه فرساینده‌ی آن را در پی از دست دادن پدربزرگ چشیده بودم. تاریخ سال‌های اخیر را که ورق بزنیم، هر ورقش پر است از سوگ‌های اجتماعی بی‌وقفه و ناباورانه‌ای که اندوه ناشی از آن، دل‌ها را به رعشه می‌اندازد؛ دل‌هایی که اکنون چنان با سوگ‌های فردی مالامال و یکی شده، که غم از دست دادن و فقدان حضور دیگری را به منزله‌ی امری عادی پذیرا شده‌اند. اما این عادی شدگی و پذیرش مرگ که انسان ناتوان از ایستادگی در برابر آن است، اجتماع بشری را به کدام سمت سوق خواهد داد؟ شیوع مرگ‌های ناباورانه که قربانیان آن نه کهن‌سالان و بیماران لاعلاج، که طیف وسیعی از انسان‌ها را در برمی‌گیرد، سیطره‌ی خود را چنان گسترانیده و دامنه‌دار کرده که سوگ را جزئی جدانشدنی و حتی شاید بتوان گفت یکپارچه از زیست هر انسان قرار داده است. پیش از ظهور کرونا، بخش قابل توجهی از زمان انسان‌ها صرف رفت‌وآمد و شرکت در مراسم تشییع و ختم می‌شد؛ به گونه‌ای که هر زمان از خانواده و دوستی برنامه‌ی روزانه را جویا شده تا جایی برای یک برنامه‌ی مشترک باز کنی، در بسیاری موارد، شنیدن واژه‌ی "تشییع" و "فاتحه" بود که اعصاب انسان را کش می‌آورد. در این میان، کرونا نیز ظهور کرد و همپای مرگ‌های شوک‌آور، سوگ‌های جانسوز دیگر را هم رقم زد. ایرانیان که خود پیش از این ملتی ناشاد و مرده‌پرست قلمداد می‌شدند، اینک با تجربه‌ی سوگ‌های پی در پی(از سوگ اجتماعی به سوگ فردی و برعکس)، بی‌تفاوتی و میل به فردگرایی پا به پای افسردگی، پرخاشگری، انزوا، بی‌اعتمادی اجتماعی و ... در آن‌ها نمود یافته و برجسته‌تر می‌گردد. روزگار پساکرونا که کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ی علوم انسانی پیش‌بینی‌های بسیاری از آن درباره‌ی مسائل گوناگون و از زوایای مختلف و متفاوت به دست داده‌اند، ویروس ماندگارتری را در میان این سرزمین تکثیر خواهد کرد که همانا بی‌تفاوتی اجتماعی با دوز بالای انسانی است. شیارهای شقاوت روزگار که در پی پلشتی و نحسی مرگ در عمق جان می‌نشیند، در عصر کنونی چنان با سرعت و حیرت‌انگیز به آدمی تحمیل می‌گردد که انسان مدرن را عاجز و ناتوان از تأمل در باب مسائل پیرامونی خود وامی‌گذارد. بشر امروز که زندگی سیزیف‌وارش به سوگ و فقدانی بی‌چون و چرا گره خورده است، رویدادها و اتفاقات هر روزه را این بار با عینکی که شیشه‌های آن را گرد بی‌تعلقی و بی‌انگیزگی فراگرفته، می‌نگرد. در واقع، آن چه به نام عصیان و شورش در انسان دیروز نظاره شده و محرک او برای جدال با سرنوشت نانوشته‌ی خود و دیگری بود، به سرعت جایش را به سردی و پذیرش محض داده است که صدها برابر خطرآفرین‌تر از کووید 19 برای این نسل و نسل‌های آینده بوده و چاره و علاج آن تنها در مدیریت سوگ و چنگ انداختن به خودآگاهی و خودساختگی است.   منبع جامعه آنلاین – تاریخ انتشار ۲۳ مرداد ۱۳۹۹  

جزئیات مطلب

تاریخ آبان ۲۴, ۱۴۰۰
شناسه مطلب 69
دسته ها مقاله و یادداشت
ادرس کوتاه
https://andishehmadani.ir/?p=69
به اشتراک بگذارید


آخرین مطالب