۰۶
خرداد
۱۴۰۱
دشتان و بازتولید کلیشههای جنسیتی
شناسه مطلب :
ایرن واعظزاده
امروز 28 می مصادف با 8 خرداد و روز جهانی بهداشت قاعدگی است. بارها در کیبردفرساییهایم این جمله را که با اعداد و مناسبات مختلف ترکیببندی شده نگاشتهام، اما بسیاری مسائل از جمله پدیدهی مزبور جزء آن دسته مسائلی نیستند که بتوان آن را در چارچوب مناسبهای سالیانه محصور کرد و تنها سالی یک بار، آن هم با بیانی ترسخورده، از آن سخن راند.
متأسفانه در منابع فارسی جز تعدادی انگشت شمار، آثاری در خصوص این وضعیت منحصر به فرد بیولوژیکی زنان موجود نبوده و همین اندک آثار نیز صرفاً با پرداخت و نگاهی آناتومیک این موضوع را مورد ارزیابی قرار دادهاند. بر همین اساس، شاید بتوان کتاب «زنان، دشتان و جنون ماهانه»ی «شهلا زرلکی» را به عنوان یکی از معدود آثار یا حتی تنها اثر متفاوت در منابع فارسی قلمداد کرد. با این حال، این یگانگی و تفاوت نیز چندان مایهی رضایت و نقطه عطفی در حوزهی مطالعات زنان محسوب نمیگردد.
شاید چنین تصور شود که زرلکی در این کتاب، در هیأت مبارزی تمام قد از زنان دفاع کرده و عدم فرومایگی آنان به واسطهی این پدیده- که بقاء و تداوم نسل بشر از آن است- را به مخاطب گوشزد میکند. اما در حقیقت باید اذعان داشت نشر این کتاب نه سبب رفع بسیاری از ممنوعیتها و بازدارندگیهای خودآگاه و ناخودآگاه انسانها شده و نه اصولاً اثری علمی و قابل پذیرش به شمار میآید.
مزین شدن جلد کتاب با نام «پژوهش»، با آنچه در آن نگاشته شده مغایرت دارد که از مصادیق این امر میتوان به ضعف در مهارتهای تحقیقی و تحلیلی نویسنده، بیراهه رفتن و تکرار تأکیدوار بر مواضع منفی برخی ادیان و بعضاً عدم ارجاع به منبعی مشخص و فقدان نوشتاری تحلیلی در باب مسئلهی مورد نظر(که گاه نیز بیان آن را به زمانی دیگر موکول کرده!)، اشاره کرد.
همان گونه که در کتاب نیز اشاره شده، دشتان به معنای نشانه بوده و ریشههای اوستایی - پهلوی دارد که
در متون زرتشتی برای زنی که در دوران قاعدگی است، به کار گرفته میشود. یکی از تکرارات ملالآور این کتاب نیز در خصوص نگرشها و قوانین بسیار سختگیرانهی زرتشتیان نسبت به زنان است. با این وجود، نویسنده بر استعمال واژهای از همین فرهنگ تأکید کرده و آن را نسبت به سایر واژگان مقبولتر میداند که به نوعی تأیید دیدگاه خشونتآمیزی است که تناقض و ضدزن بودن زرلکی را حتی در چنین کتابی آشکار میکند. او همچنین با رویکردی ناموجه تحمیل انزوا و عزلتنشینی زن را در دوران قاعدگی به هنجار میداند.
محتویات کتاب سر همبندیهایی گسسته و نامنسجم است که اساساً نه با نفس پژوهش همخوانی دارد و نه نویسنده در آن چیزی از خود به آن افزوده است. در واقع این کتاب کمحجم تنها ملغمهای از مطالب جسته گریخته در باب دین، اسطوره و اندکی نیز ادبیات است که هیچ یک را نیز به دقت مورد بررسی و کنکاش قرار نداده است.
کتاب علاوه بر غیرعلمی و نیمه تمام بودنش، از سلیقهنگاری و قضاوتهای شخصی دور نبوده و نیاز به ویرایش(کتاب چندین بار تجدید چاپ شده است)، پیوستگی و انسجام متون و همچنین جمعبندی، طرح پرسشهایی مطابق با شرایط کنونی و ارائهی تحلیل و راه حلهایی جامع با بینشی جامعهشناختی و روانشناختی دارد.
برخی پرداخت به این موضوع را به جهت تابو بودنش در جامعهی ایرانی ارج نهاده و آن را بسیار قابل توجه میدانند اما نباید از یاد برد که همین مسئله، بسیاری از مخاطبان و فعالان عرصهی فرهنگ و حوزهی زنان را از ابراز نقدهایی جدی که در این اثر به وضوح به چشم میخورد، بازداشته است.
گرچه ادعای این کتاب که به دنبال یافتن پاسخی برای چرایی مذموم شمردن این پدیدهی زیستی در فرهنگها و باورهای کهن بود تا حدودی محقق شده، اما صرف آوردن مطالبی ناپیوسته در باب اسطوره و دین برای زدودن نگاه منفی نسبت به این پدیده و همچنین عدم نادیده انگاشتن آن از سوی اجتماع حاضر کفایت نمیکند.
نگارنده واقف است که برای نقد و تحلیل بسیاری مسائل بایستی به ریشههای تاریخی و دینی یک پدیده رجوع کرد اما آنچه نیازی مبرم در جامعه کنونی به شمار آمده و الزام به نگارش آن را برجسته مینماید، مداومت در بررسی و ارائهی تحلیلهایی کاربردی در باب حواشی این پدیده که سالها است دستمایهای برای تحقیر و آزار زنان شده، میباشد و موارد فوق از جمله نکاتی هستند که همچنان خلائی جدی در این حوزه را نمایانتر میکند.
در پایان باید گفت نشانگان پیش از قاعدگی و القای ناپاکی و حقارت و فروتر بودن زنان نسبت به مردان، مسئلهای حائز اهمیت است که بایستی در عرصهی فرهنگ و مطالعات دانشگاهی و غیردانشگاهی مورد توجه قرار گیرد تا در نهایت به شناخت و درک بیشتری از دنیای زنان منجر گردد.
منبع جامعه آنلاین – تاریخ انتشار ۸ خرداد ۱۳۹۹