گفتوگو با محمدحسن آبیار؛ شروهخوان و تعزیهخوان برازجانی
گفتوگو از: ایرن واعظزاده
فرهنگ و اصالت هر منطقه را سنتها و میراثی که نیاکان و گذشتگان برای آن بر جا نهادهاند، شکل میدهد که یکی از آنها، اشعار و موسیقی فولکلور یک منطقه است.
در بوشهر نیز آوازهای کهن بسیاری همچون شروهها، بیتخوانی، چاووش و نظایر آن که از تعدد و تنوع بسیاری برخوردار هستند، جایگاه والا و ارزشمندی در نزد مردمان این دیار دارند.
شروه و شروهخوانی که با نام فایزخوانی نیز شناخته میشود، سنتی دیرینه در استان بوشهر است که شهرت و آوازهی آن نه تنها محدود به مرزهای این استان، بلکه بسیار فراتر از آن رفته است.
با وجود قدمت و ارزش شروه، این سنت در نزد تمام گروههای جامعه به ویژه جوانان، چنان که باید و شایسته است شناسانده نشده و چه بسا درکی که آنان از شروه و شروهخوانی دارند در مقایسه با آن چه این آواز هست، تفاوت بسیار دارد.
محمدحسن آبیار شروهخوان و تعزیهخوان جوان برازجانی است که از 8 سالگی به تلاوت قرآن و سپس در نوجوانی و جوانی به ترتیب به تعزیهخوانی و شروهخوانی روی آورده است.
محمدحسن آبیار با بیان این که دلیل روی آوردنش به شروه علاقهی عجیبی است که همیشه به آواها و نواهای اصیل دشتستان داشته، به پیام عسلویه میگوید: «من این صدای خوب را از مادرم دارم. مادرم صدا و حافظهی بسیار خوبی دارد و همیشه از زمانی که کودک بودم این نواها و آواهای شروه و مرثیه را در خانه میخواند و از این رو است که گوش ما فرزندان نیز از همان دوران به شنیدن این نواها عادت کرده است.»
وی ادامه میدهد: «زمانی که به شروهخوانی روی آوردم، مرحوم محمد فردوس یکی از شروهخوانهای به نام استان بوشهر بودند و بین سالهای 85-80 که با ایشان در ارتباط بودم، کمک بسیاری در خصوص چگونگی شروهخوانی به بنده کردند و من همواره از اطلاعات و راهنماییهای خوبشان بهره میبردم؛ در واقع، باید بگویم ایشان نقش بسیار مؤثری در نخستین گامهای من در شروهخوانی داشتند.»
آبیار با اذعان به این که شروه آوایی سنگین و وزندار است که بیشتر افراد سن بالا آن را پسندیده و اشعارش را درک میکنند، میافزاید: «یک شروهخوان، یک هنرمند و خواننده است و باید ظاهر و شخصیتی سنگین و معقول داشته باشد. پختگی صدا و فن نیز از جمله موارد دیگری است که در شروهخوانی اهمیت زیادی دارد. همچنین، یک شروهخوان باید در زمینهی موسیقی اطلاعاتی داشته و بتواند در مورد شروهخوانی و آوا و نوای این منطقه توضیحاتی ارائه دهد.»
این شروهخوان جوان در ادامه خاطرنشان میکند: «مورد مهم دیگری که همیشه به آن اشاره میکنم این است که دل آدم نیز باید شروهای و به دنبال این برنامه باشد. بنده همیشه ابتدا روی اشعاری که میخواهم بخوانم تحقیق کرده و معنا و تفسیر آنها را میآموزم و بعد آن را اجرا و از دل میخوانم؛ سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.... باید عاشق این هنر باشی و واقعاً آن را دوست داشته باشی و من همیشه گفتهام که شروه را از دلم میخوانم.»
وی در ارتباط با ماندگاری سنت شروهخوانی و فایزخوانی در استان بوشهر و کشور بیان میکند: «در استان ما به خصوص در دشتستان(که مهد شروهخوانی و فایزخوانی است)، مشاغل کشاورزی و دامداری زیاد وجود دارد و در گذشته نیز مردم در هنگام تنهایی و اشتغال به کار باغداری و زمینداری و همچنین پس از فراغت یافتن از آن، با خواندن این اشعار و دوبیتیها خستگی را از تن به در میکردند و این موسیقی فولکلور در قالب فایزخوانی، بیتخوانی، چاووشی و همچنین مرثیهخوانی همیشه نسل به نسل انتقال داده شده و پایداری خود را حفظ کرده است.»
محمدحسن آبیار با اشاره به این که جوانان این دوره بیشتر به سمت موسیقی پاپ گرایش دارند، عنوان میکند: «جوانان اغلب شروه را مربوط به غم و غصه و فراق میدانند و افراد کمی هستند که به شنیدن و خواندن این نوع موسیقی علاقه نشان میدهند؛ در صورتی که شروه نه مربوط به مراسم عزا و سوگواری، بلکه مضامینی عاشقانه و عارفانه دارد.»
وی اضافه میکند: «البته جوانان تقصیری ندارند؛ گویشها و نوع شیوههای شروهخوانی تغییر کرده است. اگر آنها به نواهای اصیلی که در قدیم در دشتستان خوانده میشد گوش دهند، ممکن است بیشتر علاقهمند شوند، اما الان به دلیل این که شروه را با غم آمیختهاند بسیاری از جوانان آن را نمیپسندند.»
این تعزیهخوان دربارهی تفاوت بین شروهخوانی و مرثیهخوانی چنین توضیح میدهد: «شروهخوانی که در دوران گذشته نامهای بیشتری مثل فایزخوانی و باقرخوانی داشته است، معمولاً اشعاری با مضامین عشق و عرفان دارد و در هر محفلی میتوان آن را خواند؛ حتی نوای شروهخوانی با مرثیهخوانی متفاوت است. مرثیهخوانی در مراسمات عزا، مخصوصاً در مراسمات اهل بیت و شهادتهای ائمه، اجرا میشود و تفاوت این دو، هم در شعر و هم در نوا است که برخی افراد به اشتباه این نواها را با هم ترکیب کردهاند.»
آبیار در پاسخ به پیام عسلویه در خصوص چگونگی شیوههای مختلف شروهخوانی و این که کدام آواها از غنای موسیقی بیشتری برخوردار هستند، تصریح میکند: «انواع و شیوههای مختلف شروهخوانی که ما به زبان عامیانهی خودمان به آن گَردِه میگوییم، بر حسب نوع گویش هر منطقه و هر فرد متفاوت است. بیشترین گردههای شروهخوانی در استان بوشهر، در دشتستان بوده که اکنون نیز بنده در حال اجرای تک به تک این نواها و آواهای شروهخوانی هستم و با توضیحات مختصری آنها را در صفحهی اینستاگرام و گروههای شروهخوانی قرار میدهم تا احیا شوند.»
به گفتهی این فایزخوان جوان دشتستانی، در گذشته غیر از شروهخوانی، مثنویخوانی و نظامیخوانی نیز انجام میشد. شروهخوانی خود در دستگاه شور خوانده میشود که برخی گوشههایی با اشاره به گوشهی ابوعطا به آن افزودهاند. گوشهی دشتستان نیز که خود در کشور معروف بوده و اسم و رسم دارد.
او در ادامه اظهار میدارد: «من در جایگاهی نیستم که خود صاحب گرده باشم و نمیتوانم بگویم گردهای مخصوص به خود دارم اما چون بیشتر اجراهای مرحوم فردوس، استاد پولاد اسماعیلی، ماندنی بجلی، مرحوم زمانی و مرحوم هدایت الله کمالی را گوش میگرفتم، گردهای که اجرا میکنم، تلفیقی از این چند گرده است و اگر از من خواسته شود یک گرده از قدیمیها بخوانم، معمولاً گردهی هدایت الله کمالی را میخوانم.»
محمدحسن آبیار با تأکید بر این که شروه آوا و نوای اصیل منطقهی جنوب در استان بوشهر است که باید به آن توجه کرد و نباید گذاشت که این سنت گمنام بماند، اذعان میدارد: «افرادی که در زمینهی هنر و موسیقی فعالیت دارند باید با مطالعه و تحقیق و افزایش معلومات خود روی این موسیقی بومی کار کرده و باعث رشد و گسترش آن شوند تا همیشه زنده و ماندگار بماند.»
وی با ناراحتی میگوید: «بسیاری از افراد هستند که تنها بنا به علاقه و بدون داشتن آگاهی کافی و لازم در خصوص شروه و شروهخوانی، گروههایی تشکیل میدهند که این ناآگاهی جایگاه شروه را به سمت غم و مرثیه و مصیبت سوق داده است. بارها در این گروهها شاهد مباحثاتی بودهام که بدون علم و تحقیق صورت گرفته و هیچ ارتباطی نیز به مضامین شروه و ماهیت حقیقی آن ندارد... ای کاش این مسائل برداشته شده و بحث و گفتوگوها تخصصیتر دنبال میشد.»
آبیار در پایان بیان میکند: «در آخر لازم میدانم از انجمن "نوای دشتستانی" که اعضای آن برای حفظ موسیقی فولکلور منطقهمان تلاش میکنند، تشکر و قدردانی کنم.»
منبع روزنامه پیام عسلویه – تاریخ انتشار 1 مرداد 1399