۲۴
مهر
۱۴۰۲
کتاب‌های بریل و صوتی؛ قطره‌ای در برابر دریا

شناسه مطلب :

موانع و مشکلات دسترسی به کتاب برای نابینایان و کم‌بینایان

ایرن واعظ‌زاده

  بارها در مورد معضلات و مسائل مربوط به افراد دارای محدودیت‌های فیزیکی سخن به میان آمده است اما متأسفانه باید اذعان داشت که مشکلات این گروه از جامعه - که افراد نابینا و کم‌بینا بخشی از آن را تشکیل می‌دهند - گویی تمامی‌ ندارد. بحث دسترسی‌پذیری نابینایان و کم‌بینایان به محتوای کتاب‌ها نیز یکی از این مسائل است که آنگونه که شایسته است به آن پرداخته نشده است. این قشر در چندین محور برای دسترسی به کتاب‌های مورد نظر خود دچار مشکل هستند که یکی از این مشکلات را می‌توان کمبود منابع آموزشی برای دانشجویان و دانش‌آموزان نابینا یا به عبارتی تبدیل کتاب‌ها به نسخه‌های بریل و صوتی و متعاقباً رساندن آنها به دست این افراد به شمار آورد. ۲۴ آبان‌‌ماه به عنوان روز کتاب و کتابخوانی شناخته می‌شود. این موضوع بهانه‌ای شد تا از دریچه نگاه این قشر به این مسأله بپردازیم. چرا همیشه باید محدود شویم؟ نابینایانی که در شهرستان‌های کوچک زندگی می‌کنند از تجربه‌های خود درباره عدم دسترسی به کتاب می‌گویند. صنم که چندی است مقطع کارشناسی را در رشته زبان و ادبیات عرب به پایان رسانده است با بیان اینکه کتا‌ب‌های درسی به ندرت بریل می‌شوند، شرح می‌دهد: «ما فقط در دوران دبستان کتاب‌های‌مان به طور کامل بریل بود. در دوران راهنمایی و دبیرستان هم که کتاب‌های درسی را نصف کردند؛ یعنی نیمی ‌از آنها بریل و نیم دیگر به خط بینایی بود. در دوران دانشگاه هم که من کلاً کتاب بریل نداشتم و تحصیلاتم را به این صورت ادامه دادم که جزوه‌ها و کتاب‌های درسی به خط بینایی را خریداری کرده و پدر و مادرم از روی آنها برایم می‌خواندند؛ البته سرکلاس‌ها هم همیشه مطالبی که اساتید می‌گفتند را ضبط کرده و در خانه مرور می‌کردم، اما هیچ وقت کتاب بریل یا صوتی درسی نداشتم.» وی در ادامه می‌گوید: «دانش‌آموزان نابینا و کم‌بینا همیشه در مدارس بینایی یک معلم رابط دارند که رابط بین دانش‌آموز و معلم‌ها است و در زمان امتحانات، سؤال‌ها را برای دانش‌آموز نابینا می‌خواند و پاسخ‌هایی که او می‌دهد را به خط بینایی برایش می‌نویسد. در دانشگاه هم همین‌طور است؛ با این تفاوت که متأسفانه ما یک منشی ثابت نداریم و هر ترم یک نفر را برای امتحان گرفتن از ما مشخص می‌کنند.» محمد در ادامه حرف‌های صنم می‌گوید: «من کتاب‌های غیردرسی و بریل را قبلاً از تهران سفارش می‌دادم. هر سال یک لیست سالیانه چاپ می‌شد که ما باید آن را می‌خریدیم و از بین کتاب‌های بریل شده موجود در آن لیست، کتاب مورد نظر خود را انتخاب کرده و سفارش می‌دادیم که من معمولاً کتاب‌های رمان و داستان را درخواست می‌کردم، اما به هر حال، کتاب‌های خیلی کمی ‌و با موضوعات محدودی وجود دارند که برای مطالعه نابینایان بریل شده‌اند، برای همین هم انتخاب‌های ما همیشه محدود است.» داریوش که سه سالی می‌شود دیپلم‌اش را گرفته عنوان می‌کند: «من فقط در دوران دبستان از خط و کتاب‌های بریل استفاده کردم و بعد از آن خیلی به کارم نیامد. فقط چند سال پیش مدتی یکی از دوستانم شماره‌هایی از روزنامه ایران سپید را برایم می‌آورد که من بخش ورزشی آنها را می‌خواندم، اما چون در یکی از شهرستان‌های محروم زندگی می‌کردیم و امکانات زیادی در دسترس نبود، دیگر بریل به کار من نیامد و هنوز هم شرایطی پیش نیامده که سر و کارم با این خط بیفتد؛ چون همیشه از کتاب‌های گویا و منابع صوتی که در دسترس هستند، استفاده می‌کنم اما دانستن این خط برای یک نابینا بسیار مهم ‌است.» ترنم در همین راستا اظهار می‌کند: «ما منابع مطالعاتی بریل کم داریم. شاید چون تکیه افراد بیشتر بر منابع و کتاب‌های صوتی شده، خط بریل تقریباً به مرور به فراموشی سپرده شده و خیلی کم مورد استفاده قرار می‌گیرد که همین مسأله باعث می‌شود تا نابینایان از لحاظ خواندن و نوشتن خط بریل ضعیف شوند. این مسأله برای کسی که تحصیل کرده است یا فعالیت‌های مختلف انجام می‌دهد مشکل ایجاد می‌کند. تسلط و استفاده از خط بریل در زندگی نابینایان لازم و ضروری است و نباید نادیده انگاشته شود. اگر یک آدم بینا را که خط بینایی در تمام شئونات زندگی‌اش وجود دارد در نظر بگیریم، هر چقدر که بخواهد از فناوری و روش‌های نوین استفاده کند بازهم نیازش به کاغذ و قلم و خواندن و نوشتن به روش سنتی می‌افتد، برای ما نابینایان هم درست به همین صورت است.» او با ناراحتی می‌افزاید: «وقتی به کمبود کتاب‌های بریل، مخصوصاً کتاب‌های دانشگاهی انتقاد می‌شود، همیشه بحث هزینه و حجم زیاد آن مطرح است، در صورتی که در کشورهای پیشرفته چنین نیست؛ هرچند خدمات و امکانات کشورها با هم متفاوت است، اما چیزی که بین همه آنها مشترک است، این است که همه تجهیزات نابینایی را در اختیار دانشجویان نابینا و کم‌بینا قرار می‌دهند و استاد هم با در نظر گرفتن شرایط ویژه دانشجو برایش رفع اشکال می‌کند. خب چگونه است که حجم و هزینه کتاب‌های بریل برای آنها مطرح نیست و فقط برای ما مطرح است؟! این شرایط خوبی نیست. بالاخره همه که با کتاب صوتی راحت نیستند و نمی‌توانند با این شیوه ارتباط برقرار کنند؛ مثل خود من که هیچ وقت نمی‌توانم کتاب صوتی گوش کنم.» وقتی صحبت از امکانات کشورهای دیگر پیش کشیده می‌شود، ریحانه به یاد مطلبی که مدت‌ها پیش در جایی خوانده یا شنیده است، می‌افتد: «یادم نمی‌آید در کجا این را خوانده‌ام یا شنیده‌ام اما می‌گویند در آمریکا از زندانیان می‌خواهند تا کتاب‌های بینایی را برای نابینایان بریل کنند و برای این کار دستمزد هم به آنها می‌دهند. ما چرا همیشه باید محدود شویم یا برای دسترسی به کتاب با مشکل مواجه باشیم؟ اصلاً انگار نابینایان هیچ وقت در اولویت مسئولان نیستند!» لزوم افزایش تولید کتاب‌های صوتی سعید عابدی، مسئول بخش کتابخانه صوتی در کتابخانه حضرت فاطمه زهرا (س) وابسته به شهرداری اصفهان در رابطه با ضعف‌ها و خلاءهای موجود در حوزه توسعه کتاب‌های بریل و تجهیزاتی که بتواند نیازهای مطالعاتی نابینایان و کم‌بینایان را پوشش دهد به آتیه‌نو می‌گوید: «چند خلاء در این حوزه وجود دارد. شاید مهمترین ‌آن این باشد که کل استان‌های ایران از ابتدا تاکنون همچنان از نظر نیاز به کتاب‌های خط بریل وابسته به تهران هستند. به عبارت دیگر، تنها یک مرکز به نام رودکی وجود دارد که برای همه ایران کتاب تولید می‌کند. البته در برخی شهرها نیز نهاد کتابخانه‌های عمومی، کتابخانه‌های بریل ایجاد کرده اما متأسفانه آنگونه که انتظار می‌رود توسعه چندانی پیدا نکرده و کتاب‌هایی هم که آنجا هستند بیشتر از همان مؤسسه خریداری شده‌اند و این کتابخانه‌ها خود هنوز به طور جدی و به گونه‌ای که با آن مرکز قابل مقایسه باشد، وارد عرصه تولید کتاب‌های بریل نشده‌اند و ما همچنان این مشکل را داریم. البته مدتی پیش این موضوع مطرح شد که بنا است استان‌هایی به عنوان قطب تولید کتب بریل، برای خود و چند استان مجاور، تعیین شوند، اما هنوز از این طرح و اجرایی شدن آن خبری در دست نیست.» وی ادامه می‌دهد: «مشکل دوم، مسأله قیمت بالای کتاب و استفاده از کاغذهای نامرغوب است. کاغذهایی که سنگین و انعطاف‌ناپذیر بوده و برای چاپ بریل مناسب نیستند؛ چراکه نقطه‌ها آن‌طور که باید خوب زده نمی‌شوند و انگشتان را نیز در هنگام خواندن اذیت می‌کنند. علاوه بر این، دستگاه چاپگر خط بریل را هم در دراز‌مدت مستهلک می‌کند.» عابدی بیان می‌کند: «مورد بعدی این است که با توجه به امکاناتی که اکنون در دسترس افراد نابینا و کم‌بینا برای مطالعه کتاب قرار دارد، بهتر است مؤسساتی که کتاب بریل تولید می‌کنند به تولید کتاب‌های متنی روی بیاورند که با صفحه‌خوان‌ها قابل استفاده باشند؛ کتاب‌هایی مثل شعر، ادبیات فاخر و آثاری که متقاضیان کتاب بیشتر مایل هستند خودشان آنها را بخوانند نه اینکه با نرم‌افزار یا صدای یک گوینده استفاده کنند.» این کتابدار می‌افزاید: «با این وجود همچنان می‌بینیم که بخش زیادی از تولیدات قابل استفاده برای نابینایان به کتاب‌های رمان و داستان اختصاص پیدا می‌کند که آنها نیز غالباً هر کدام چند جلد کتاب بریل می‌شود؛ این چنین است که انگیزه خواندن را برای نابینایان و کم‌بینایان کاهش می‌دهد. با در نظر گرفتن این نکته که به هر حال یک مؤسسه است و یک ایران و کتاب‌ها به صورت تک ‌جلد یا دو جلد کم‌کم برای متقاضیان فرستاده می‌شود، این مسأله باعث می‌شود که در مقایسه با امکانات دیگری که افراد برای مطالعه کتاب دارند، این گزینه کمتر برای آنان مطلوبیت داشته باشد و ترجیح دهند رمان و داستان و این دست کتب را به صورت صوتی یا متنی استفاده کنند.» سعید عابدی در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر تهیه کتب بریل و صوتی توسط چه نهادها و مؤسساتی صورت می‌گیرد، توضیح می‌دهد: «برای تولید کتاب‌های صوتی و بریل در حال حاضر سه نهاد فعالیت دارند؛ نخستین آنها بهزیستی است که در قالب مؤسسه رودکی عمدتاً کتاب بریل تولید می‌کند. البته در گذشته کتاب گویا هم بود، اما تا جایی که ما مطلع هستیم چند سالی است که فقط کتاب بریل تولید می‌شود. پس از آن نهاد کتابخانه‌های عمومی ‌است که زیر نظر وزارت ارشاد فعالیت می‌کند و در هر استانی یک بخش برای نابینایان و کم‌بینایان دارند که بسیاری از این بخش‌ها کم و بیش فعالیت‌هایی در تولید کتب صوتی صورت می‌دهند و بالاخره نهاد سوم نیز شهرداری‌ها هستند که یا در کتابخانه‌های مرکزی خود و یا در فرهنگسراهایی که زیر نظرشان است، قسمت‌هایی را به کتاب‌هایی برای افراد نابینا و کم‌بینا اختصاص می‌دهند که آنها هم کتاب صوتی تولید می‌کنند، چون تولید کتاب بریل نیاز به تجهیزات بسیار گرانقیمتی دارد که در توان این گونه نهادها نیست و عملاً الان فقط یک مرکز است که به صورت فعال کتاب بریل تولید می‌کند.» مسئول بخش کتابخانه صوتی در کتابخانه حضرت فاطمه زهرا (س) اصفهان اظهار می‌دارد: «شهرداری اصفهان خوشبختانه در این زمینه پیشگام بوده و بخشی را به تولید کتاب‌های صوتی برای نابینایان و کم‌بینایان اختصاص داده است. خوب است که در شهرداری‌های دیگر - حداقل در کلانشهرها - از این اقدام الگوبرداری شود و به عنوان حق شهروندی افراد نابینا و کم‌بینا به رسمیت شناخته شود و در کنار آن نیز شهرداری‌ها بودجه لازم را جهت به کارگیری یک نیروی تمام‌وقت و همچنین بودجه مورد نیاز برای پرداخت دستمزد گوینده‌ها را تأمین کند که در کل بودجه شهرداری، این هزینه‌ها رقم ناچیزی است. شاید تنها در این صورت است که ما می‌توانیم شاهد افزایش چشمگیری در تولید کتب صوتی باشیم.» وی اذعان می‌دارد: «در حال حاضر و مطابق آسانگیرانه‌ترین برآوردهایی که وجود دارد، تعداد کتاب‌های صوتی بین ۱۸ تا ۲۰ هزار عنوان برآورد می‌شود که حاصل تقریباً ۵۰ سال صرف زمان در حوزه تولید کتاب‌های صوتی است. اگر این رقم را با کتاب‌هایی که در یک سال چاپ می‌شوند مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که چقدر این رقم ناچیزی است و چه نسبت کوچکی را به خود اختصاص داده است. این است که ما باید فعالیتی جدی‌تر جهت افزایش تولید کتاب برای قشر نابینا و کم‌بینا - حداقل در حوزه کتاب‌های صوتی - داشته باشیم.» عابدی در پایان پیشنهاد می‌دهد: «در حوزه افزایش تولید کتاب‌های بریل پیشنهادم مشخصاً این است که با توجه به ارائه محتواهای صوتی و توقف انتشار نسخه‌های بریل روزنامه ایران سپید، از ظرفیتی که در چاپخانه مؤسسه رودکی آزاد شده برای تهیه کتاب‌های بریل یا دست‌کم نشریات جایگزین ایران سپید بخصوص در حوزه نوجوانان به طور خاص استفاده شود؛ چراکه کمتر در تولید کتاب‌ها - چه صوتی و چه بریل - به نیازهای این گروه از افراد آسیب‌دیده بینایی توجهی شده است.»   منتشر شده در شماره 310 هفته نامه آتیه نو

جزئیات مطلب

تاریخ آبان ۲۴, ۱۴۰۰
شناسه مطلب 312
دسته ها اقلیتهای مدنی , فرهنگ و هنر , گزارش
ادرس کوتاه
https://andishehmadani.ir/?p=312
به اشتراک بگذارید


آخرین مطالب