۰۹
مهر
۱۴۰۲
قهوه چیز ساده‌ای نیست

شناسه مطلب :

به‌مناسبت 1 اکتبر، روز جهانی قهوه

یادداشتی از ستاره تناور

  قهوه... قهوه... قهوه... بیاییم با بوی خوش قهوه شروع کنیم. بویی که لبخند بزرگی روی لبم می‌آورد. لبخندی با یک حال خوش... برای شروع یک روز... قهوه برای من عجیب و دوست‌داشتنی‌ست. می‌توانم چشمانم را ببندم و برای دان‌های قهوه داستانی روایت کنم. حتی می‎توانم خیلی عقب‌تر بروم جایی در خاورمیانه یا شاید هم آفریقا کنار همان چوپان و بزهایش گوشه‌ای بنشینم و نظاره‌گر کشف قهوه باشم. (افسانه‌ای وجود دارد که می‌گوید قهوه توسط یک چوپان و بزهایش کشف شده است.) قهوه کشف شد. نام‌ها و سبک‌های عمل‌آوری فراوانی برای نوشیدن یک فنجان قهوه به وجود آمد و شاید بتوان گفت امپراطوری قهوه گسترش پیدا کرد. همراه با گسترش این امپراطوری، قهوه برای خود مجموعه‌ای از مناسبات، نظامات، قوانین اقتصادی، سبک اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرد. حتی آنتونی گیدنز (جامعه شناس) هم برای تعریف تحلیل جامعه شناسانه از عمل ساده نوشیدن قهوه مثال می‌آورد. اینکه قهوه، فقط یک نوشیدنی نیست، بلکه آداب و رسوم همراه این نوشیدنی محبوب است که آن را از یک عمل ساده، به یک موضوع برای بررسی یا مطالعه یا پژوهش تبدیل کند. آدم‌هایی در سراسر دنیا (مکان‌هایی که قهوه کشت می‌شود) روزها و شب‌ها در مزارع بزرگ قهوه کار می‌کنند. آن‌ها قهوه را منبعی برای کسب درآمد و گذران زندگی می‌بینند. نگاه آنها به قهوه با ما متفاوت است. قهوه متناسب با اینکه کجای این جهان است، مفهوم خاص همان منطقه را به خود می‌گیرد. برای کارگر مزرعه قهوه شاید کمی سخت و کمی تلخ باشد، چون می‌داند زحمتش را او می‌کشد سودش را واسطه‌ها و شرکت‌های بزرگ می‌برند. برای یکی در ایتالیا نشسته در کافه‌ای در میلان، نوشیدنی مطبوعش می‌تواند باشد و تاریخ بلند جذابی که پشت یک فنجان قهوه او وجود دارد و نام کشورش که جزیی از آن است و برای یکی در ترکیه یا در عربستان یا در ایران. تصور کنید؛ هر کدام داستان خودشان را دارند. این روزها، در ایران داستان ما متاثر از اوضاع جهان و کشور است، قهوه هم مانند اقلام دیگر تحت تاثیر نوسانات قیمت دلار قرار دارد. قهوه‌ای که تا هفته‌های قبل قیمت ثابتی داشت، به یک باره به علت بالا رفتن نرخ دلار، بالا می‌رود و قهوه خور‌ها و کافه‌ها را به فکر وا می دارد که بالاخره این صعود تساعدی تا کی؟ تا کجا؟ اوضاع نابسامان اقتصادی حتی در این یادداشت کوتاه هم حلول می‌کند و نمی‌توان بی‌گفتن از آن عبور کرد. حال اگر از اوضاع اقتصادی رد شویم، به پاندمی کرونا می‌رسیم، وضعیت عجیبی که همه ما، در آن مشترکات فراوانی داریم. ترس و اضطراب در دنیای بهم ریخته شده توسط یک ویروس کوچک. ترسی که حتی تو را از دلبستگی‌های روزمره‌ات مانند رفتن به کافه منع می‌کند. فضایی که تو در آن با نوشیدن یک فنجان قهوه و معاشرت، احساس پیوستگی با آدم‌ها می‌کردی و می‌توانستی معنی ما بودن و اجتماع را درک کنی. حالا ما هر کدام در جزیره‌های خود، با ترس‌ها و بحران‎های مختلف فردی و اجتماعی روبرو می شویم و سعی می‌کنیم زنده بمانیم حتی شده با فنجانی قهوه... هر چند لذت نوشیدن قهوه با تلخی اوضاع این روزها تضادی را شکل می‌دهد و از آن راه گریزی نیست، اما همان لحظه تلاقی این نوشیدنی و گیرنده‌های چشایی و حس سرخوشی بعد از آن می‌تواند خوشی کوچک دلپذیری باشد، اگر عادت کنیم به دیدن چیزهای کوچک؛ اما زیبا و ارزشمند زندگی... قهوه چیز ساده‌ای نیست... قهوه برای من عجیب، دوست داشتنی و روای ست.     این یادداشت در سال 1400 نگاشته شده است

جزئیات مطلب

تاریخ مهر ۹, ۱۴۰۲
شناسه مطلب 698
دسته ها فرهنگ و هنر , مقاله و یادداشت
ادرس کوتاه
https://andishehmadani.ir/?p=698
به اشتراک بگذارید


آخرین مطالب